پورتال خبری ماهین و روزنامه جهان عدالت

روزنامه امید ماهین و پایگاه خبری ماهین

پورتال خبری ماهین و روزنامه جهان عدالت

روزنامه امید ماهین و پایگاه خبری ماهین

پورتال خبری ماهین و روزنامه جهان عدالت

صاحب امتیاز روزنامه امید ماهین ،و پایگاه خبری ماهین:محمد اردی خانی ،سید احمد حسینی
مدیر مسءول:سید احمد حسینی ماهینی
مدیر اجرایی روزنامه اجهان عدالت پایگاه خبری ماهین:محمد اردی خانی
شماره تماس : - 09121851927 - 09128851927 - 09152429177_09114294105 _09363458272 _09190883546
ایمیل : ordukhani.actorct@gmail.com
شماره فکس:02189783992
دفتر مرکزی سعادت اباد خ علامه
شعبه جیحون امام خمینی (ره)
شعبه خ انقلاب میدان فردوسی
شعبه جدید : خ شریعتی سه راه ملک افتتاح
شعبه شهرستان در حال تاسیس خراسان رضوی(مشهدالرضا)
شعبه شهرستان در حال تاسیس خراسان شهرستان چناران_تربت حیدریه

آخرین نظرات

۲۹۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

امام خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) : "اگر شما جوانان این سه خصوصیت را در خودتان به وجود آورید، در هر شرایطی و در همه‌ی زمینه‌ها موفق خواهید بود. جوان اولاً باید احساس مسئولیت کند؛ یعنی واقعاً خودش را مسئول بداند و بخواهد که زندگی را با پای خودش پیش ببرد و حرکت کند و مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد.ثانیاً ، با ایمان حرکت کند. ایمان نقش بسیار مهمی در پیشرفت در همه ی میدان ها و نیز پیروزی بر همه ی موانع دارد.ثالثاً ، بصیرت و آگاهی داشته باشد ."

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ جوانی، آغاز شکفتن است. جوانی، میلاد دوباره انسان است. انسان در جوانی، بار تکلیف الهی را به تازگی بر دوش گرفته است. خداوند، بسیاری از نعمت‌هایش را در جوانی به انسان ارزانی می‌دارد. در ایران اسلامی روز ولادت حضرت علی اکبر (ع)، روز جوان نامگذاری شده است.

جوانی، موهبتی از جانب خداوند است. جوانی، ثروتی است که انسان باید آن را جز دربهای بهشت، خرج نکند. پس خوشا به حال آنان که جوانی را قدر می‌دانند و این گوهر گرانبها را در راه سعادت خویش، به کار می‌گیرند. ضمیر جوان، آینه پاکیهاست؛ آینه ای که هنوز گردی از گناهان بر روی آن ننشسته است. نگاه جوان،‌ پنجره‌ای است که رو به سوی افقهای روشن گشوده شده است. پنجره‌ای که آفتاب حقیقت را می‌نوشد.

برای مشاهده عکس فوق در سایز بزرگ، اینجا یا بر روی آن کلیک نمایید


دل جوان، رودخانه‌ای است که می‌خواهد تمام سنگ‌ها و صخره‌ها را در نوردد و از تمام دشت‌ها و دره‌ها بگذرد تا به آستانه دریا قدم نهد. خیال جوان، نسیم پویایی است، که می تواند به هر جا سفر کند و کرانه ها را کشف کند. جوان، همواره در جستجوی چشم اندازهای روشن است. جوان، همواره در پی تجربه و تماشاست. پس باید همیشه، دریچه های «شهود» را بر روی جوان باز نگاه داشت. و فانوس «ایمان» را به دست او داد و گلهای لبخند را به او تعارف کرد.
فرهنگ اسلام، جوان را در جایگاهی ارزشمند و بلند قرار داده و تعابیر والایی را در شأن او آورده است. دین اسلام، جوان را به ملکوت نزدیکتر از دیگران می داند و معتقد به تکریم و بزرگداشت اوست.
در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده که فرموده‌اند:
«فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانی عبادت کند بر پیری که وقت کهولت به عبادت بپردازد، همانند فضیلت پیغمبران بر دیگر مردمان است».
حضرت رسول (ص) می‌فرمایند: «خداوند بر وجود جوان عبادت پیشه بر ملائکه می‌نازد و مباهات می کند».
پیامبر خدا (ص) همچنین می‌فرمایند: «خداوند جوانی را که جوانیش را در بندگی خدا بگذراند دوست می دارد».
جوان در کلام مقام معظم رهبری:
از مهمترین دغدغه های رهبر معظم انقلاب اسلامی مساله جوانان است که در سخنرانی ها ، پیام ها و دیدارهای معظم له مشهود است .
بیانات و سخنان پر بار ایشان از این جهت برای جوانان جالب، جاذب و درس آموز است که معظم له چه قبل و چه بعد از انقلاب ، سال های سال با اقشار مختلف جوانان – خصوصاً طلاب و دانشجویان مبارز و مسلمان انقلاب – به عنوان یک الگو و راهنمای فکری و عقیدتی و سیاسی مانوس بوده اند و با زبان این نسل پر شور و مسائل و مشکلات و روحیاتشان کاملاً آگاهی و آشنایی دارند . دلیل بر این مدعا، بیانات ایشان در جمع جوانان استان گیلان است:
«......... من عمرم را در میان جوان ها گذراندم. از دورانی که خودم جوان بودم و با جوان های دانشگاهی که خارج از محیط ما بودند ،ارتباط برقرار کردم ، تا امروز هم ارتباط من با جوان ها قطع نشده است .
بنابراین می‌دانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانی ما چه می گذرد ......... »
جلسات مستمر با جوانان انقلابی و خط دهی به آنان در امر مبارزه ، پاسخ به سئولات و شبهات فکری و عقیدتی آنان ، حضور در مجامع جوان - به خصوص دانشگاه- و برقراری ارتباط عاطفی با دانشجویان قبل و بعد از انقلاب، از ریاست جمهوری تا رهبری و تاکید بر ضرورت به کارگیری از نیروی جوان در مسئولیت های اجرائی کشور و اعتماد و ایمان به نسل جوان ، حاکی از علاقه ی وافر ایشان به حشر و نشر با جوانان و آگاهی از حال و هوای جوانی است.
بعضی از جوانان زندگی می‌کنند تا خوش باشند، گرچه زندگی برای آنها فقط لذت بردن و تنوع جالب و نشاط آور است ، اما همیشه از این تنوع طلبی های تکراری، وازده و خسته هستند.
جوانانی هم هستند که در پی یک زندگی خوب‌اند و خیر و نیکی را در زندگی می جویند.
بدون شک برای دستیابی به زندگی خوب و خوب زندگی کردن نیاز به داشتن مهارت های لازم است.
جوان هم برای خوب جوانی کردن و استفاده از لحظه لحظه جوانی نیازمند به فراگیری مهارت‌های جوانی است.
در این فرصت چهارده مهارت را که برای فراهم آمدن یک دوره جوانی شاداب و با نشاط لازم است از بیان حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) تقدیم می کنیم به امید آنکه این مهارت‌ها چراغ روشنی در طی طریق جوانی باشد.
1-سه خصوصیت بارز یک جوان :
«من اساساً در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را خیلی بارز می‌بینم . آن سه خصوصیت عبارت است از : انرژی، امید، ابتکار. این ها سه خصوصیت برجسته در جوان است . اگر واقعاً رسانه ها در کمک های فرهنگی که به ما می کنند – چه گویندگان مذهبی، چه گویندگان مسایل فکری و فرهنگی ، چه صدا و سیما ، چه مدرسه ها – بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که خیلی راحت می شود یک جوان، راه اسلامی پیدا کند . چون اسلام هم چیزی که از ما می خواهد، این است که ما استعداد های خودمان را به فعلیت برسانیم».
2- سه خصوصیت ، شرط موفقیت جوان :
«اگر شما جوانان این سه خصوصیت را در خودتان به وجود آورید، در هر شرایطی و در همه‌ی زمینه‌ها موفق خواهید بود.
جوان اولاً باید احساس مسئولیت کند؛ یعنی واقعاً خودش را مسئول بداند و بخواهد که زندگی را با پای خودش پیش ببرد و حرکت کند و مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد.
ثانیاً ، با ایمان حرکت کند. ایمان نقش بسیار مهمی در پیشرفت در همه ی میدان ها و نیز پیروزی بر همه ی موانع دارد.
ثالثاً ، بصیرت و آگاهی داشته باشد .
اگر جوانان این سه خصوصیت را در خودشان تامین کنند-که البته کار چندان آسانی نیست، اما بسیار ممکن است-در همه‌ی زمینه ها شما می‌توانید موفقیت خودتان را تضمین کنید».
3- تحصیل، تهذیب، ورزش:
«دوره جوانی ، دوره توانایی است. این توانایی در چه چیزهایی باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفای نفس و روحیه‌ی تقوا در خود و ایجاد نیروی جسمانی در خود – که ورزش باشد – به کار رود.
این سه مورد عمده است. یعنی اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید، به او خواهم گفت: «تحصیل ، تهذیب و ورزش . من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند».
هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی که می‌شود کرد؛ یعنی در هر سه زمینه – هم در زمینه ی علمی ، هم در زمینه ی تهذیب نفس و هم در زمینه ی ورزش – باید در جوانی کار کنید».
4- جوان باید جدی باشد :
«ما از جوان های عزیزمان – چه دختر ها ، چه پسر ها – توقع داریم که در مورد مسایل اساسی کشور جدی باشند و جدی برخورد کنند. پیشنهاد می‌کنم روی این مساله‌ی جدی بودن فکر کنید؛ بعد خواهید دید خیلی از کارهایی که در گوشه و کنار انجام می گیرد، ناشی از جدی نبودن است».
5- جوان نیازمند به ثبات است :
«جوان ، ثبات لازم دارد ؛ و این ثبات هم به خودی خود به دست نمی‌آید . باید آن را پیدا کرد.
جوان، دایم در معرض تزلزل قرار می گیرد؛ البته همه جوان‌ها اینطور نیستند. نمی خواهم بگویم که هر جوانی این‌گونه است. به هر حال، این استعداد تزلزل هم مثل بقیه‌ی استعداد‌ها در جوان هست ؛ که به این معنا استعداد خوبی نیست . البته به یک معنا هم خوب است ؛ چون خود این هم یک تحول است. از همین هم می توان استفاده کرد. مرتب می شود بهتر شد و بالاتر رفت؛ اما باید مواظب باشید که این وسیله لغزش، دور افتادن از راه و دور افتادن از خدا نشود، و به غلطیدن در آن پرتگاه هایی که انسان باید از آنها پرهیز کند، منتهی نشود».
6- جوان باید اهل فکر کردن باشد :
«جوانان عزیز ! به فکر کردن در مسایل عادت کنید؛ این یک مبارزه است. یکی از بزرگترین خطرات برای هر انسانی – به خصوص نسل جوان – این است که در مقابل حوادث، رویداد‌ها و پدیده های جامعه دچار بی فکری و بی تشخیصی بشود. وظیفه هدایت فکر جوان ها‌، وظیفه‌ی بزرگی است؛ اما متقابلاً وظیفه جوان‌ها هم این است که در مسایل فکر کنند و با گام فکر راه را طی کنند. در هر حادثه یی – حوادث کوچک ، حوادث بزرگ – خودتان را به فکر کردن عادت بدهید؛ مطالعه کنید و بسنجید. اگر کسی به فکر کردن عادت کرد و اهل فکر کردن شد، از مشورت دیگران هم استفاده خواهد کرد» .
7- زندگی جوان باید مبارزه باشد :
«آن چیزی که لازم است به شما جوان ها عرض بکنم، این است که شما جوان‌های عزیز با این انرژی و نشاط جوانی و با این معرفت اسلامی، مبارزه‌ی در این راه را برای خودتان فریضه بدانید. باید مبارزه کرد. در اسلام؛ زندگی بدون مبارزه، زندگی راکد، زندگی ساکن، زندگی بی‌تحرک و زندگی یی که جوشش اراده و عزم انسانی در آن نباشد ، زندگی مطلوبی نیست و انسان را به آرمان های انسانی و اسلامی نمی‌رساند».
8- تقوا، سرمایه جوان :
«گاهی با خود فکر می کنم جوان که در بهترین اوقات عمر خود به سر می‌برد، اگر بخواهد سرمایه ای به دست بیاورد که موفقیت دنیایی و آخرتی او را تضمین کند، دنبال چه چیزی باید باشد ؟ سوال مهمی است ... جوابی که من به آن رسیده ام ، این یک کلمه است: تقوا. اگر جوان در دوره ی جوانی سعی کند تقوا داشته باشد – با همان تعریفی که در فرهنگ دینی و قرآن از تقوا شده است – بزرگ ترین سرمایه را هم برای درس ، هم برای فعالیت های سازندگی، هم برای عزت دنیوی ، هم برای به دست آوردن دستاوردهای مادی ، هم برای معنویت – اگر اهل معنویت است – به دست آورده است».
9- جوانان ! خودتان را بسازید:
«جوانان ! خودتان را بسازید . یک ملت اگر بخواهد راه رشد و کمال و پیشرفت را طی بکند، باید از لحاظ ایمان فکری ، به جای محکمی متکی باشد. آن ملتی ، آن نسلی ، آن جوانی که بخواهد به یک مجموعه ی هرهری مذهب ، بی ایمان ، بی اعتقاد به بنیان های اخلاقی و دینی و معنوی ، دل بسپارد و با حرف آنها پیش برود ؛ زیر پایش سست خواهد شد. نسل جوان ، همانی خواهد شد که در دوران رژیم پهلوی بود؛ یاس آور ، بی فایده ، مایل به فساد ، آماده برای کج روی . آن وقت برای آن کسی که آنها را باز از آن راه ، به راه راست حرکت بدهد ، معونه ی زیادی لازم است که به آسانی در قرنی – بلکه قرن هایی – در این کشور پیش نمی آید».
10- ارتباط با خدا در جوانی :
«عزیزان من! رابطه ی خودتان را با خدا ، هر چه می توانید مستحکم تر کنید ؛ به خصوص در این ماه های مبارک ؛ ماه رجب و ماه شعبان. در این ماه ها که ماه دعا و استغاثه ، ماه رابطه گرفتن با خدا و ماه راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی هر انسان است ، دعا و توبه شما، ذکر خدا در دل های پاک و نورانی شما جوانان عزیز، معجزه‌ها و کارها می‌کند! مخصوص این ایام (جوانی) نیست. در تمام عمرتان این رابطه با خدا در شما صفا و اخلاص را تقویت می کنند و صفا و اخلاص، گره گشای همه‌ی کارهاست».
11- یاس ، بزرگترین آفت جوان :
«جوانان عزیز ! دشمن روی شما سرمایه‌گذاری های زیادی می کند‌؛ حواستان جمع باشد. عده‌ای را به بی‌تفاوتی می‌کشاند و عده‌ای را دلسرد و مایوس می‌کند. یاس، بزرگترین آفت جوان است. جوان‌ها بدانند که متاسفانه یاس به روح جوان زودتر راه پیدا می‌کند؛ همچنان که امید این گونه است. در مقابل یاسی که دشمن می‌خواهد به جوان‌ها تلقین و تزریق کند‌، خودتان را مصونیت بدهید».
12- لزوم آشنایی جوانان با تاریخ :
«من واقعاً به شما برادران و خواهران ( جوانان ) عزیز توصیه می‌کنم که با تاریخ آشنا بشوید. تاریخ، درس است. از تاریخ خیلی درس‌ها می شود آموخت و خیلی تجربه‌ها می‌شود به دست آورد. عده‌ای سعی می‌کنند حوادث روزگار ما را یک حوادث استثنایی – که به هیچ وجه از تاریخ قابل استفاده نیست – وانمود کنند. این غلط است. رنگ‌های زندگی عوض می شود، اما پایه های اصلی زندگی بشر، جبهه بندی های اصلی بشر، تغییر پیدا نمی‌کند .
در صدر اسلام، بزرگ ترین و مهم ترین ضربه ای که بر اسلام وارد شد ، این بود که حکومت اسلامی، از امامت به سلطنت تبدیل شد. حکومت امام حسن ( علیه السلام ) و حکومت علی بن ابی طالب (علیه السلام) به سلطنت شام تبدیل شد! البته امام حسن مجتبی (علیه آلاف التحیه و الثناء) آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگ تر – که حفظ اصل اسلام بود – مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد. حکومت را از امام حسن ( علیه السلام ) گرفتند. وقتی حکومت از مرکز دینی خودش خارج شد و در اختیار دنیا طلبان و دنیا داران گذاشته شد ، بدیهی است که بعد هم حادثه ی پیش می آید. آن وقت حادثه ی کربلا آن حادثه یی نیست که بشود جلویش را گرفت ؛ اجتناب نا پذیر می شود . بیست سال بعد از آن ، حکومت اسلامی از دست محور اصلی آن – که امامت است – گرفته شد. امام حسین (علیه السلام ) فرزند پیامبر (ص) در کربلا با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیده شد.
اساس حمله و نقشه‌ی دشمن این است که حکومت را از محور اصلی – محور امامت ، محور دین – خارج کند. بعد خاطرش جمع است که همه کار خواهد کرد ».
13- جوان ها ! دنبال تقلید نباشد :
«جوان های عزیز من ! فرزندان من ! دنبال تقلید نباشد؛ بر روی شیوه و راهی که در آن ذهن و اراده و ایمان شما قوی می شود و اخلاق شما پاک و آراسته می گردد، فکر کنید؛ آنگاه شما عنصری خواهید بود که مثل یک ستون، سقف مدنیت این کشور و تمدن حقیقی این ملت بروی آن قرار می گیرد.
من به شما عرض کنم، امروز دستگاه‌های تبلیغاتی فوق مدرن غرب – به خصوص آمریکایی و صهیونیستی – دارند برای ذهن ها و فعالیت ها و احساسات و اراده‌ی شما طرح عملیاتی تهیه می کنند؛ خیال نکنید آنها غافل نشسته‌اند و این سی میلیون جوان را در کشور ما نمی بینند؛ آنها این سی میلیون جوان را می بینند؛ آنها برای کار و هدف خودشان مشغول برنامه ریزی هستند؛ آنها برای اخلاق و فکر و عقیده و ایمان جوان ما دارند برنامه ریزی می کنند. خیلی از حرف‌هایی که گاهی در فضای مطبوعاتی یا فرهنگی کشورمان زده می‌شود، تفسیرش این است و با این دید قابل تحلیل است. آنها می‌خواهند نسلی که الگوی جوانان فداکار برجسته دنیا شد، به یک نسل بی‌خاصیت تبدیل شود».

14- ورزش برای جوانان لازم است :
«به ورزش اهمیت بدهید؛ من به خصوص روی ورزش تاکید می‌کنم. من ورزش رابه عنوان یک کار بین المللی، نمایشی، هیجانی، در درجه‌ی دوم می‌دانم‌؛ در درجه ی اول، ورزش برای تقویت و سلامت جسم است، که این را برای همه جوانان کشورمان از زن و مرد لازم می‌دانم.

                   گزارش :محمد اردی خانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۷
میر حسن سادات

تبریک ریاست محترم جمهوری

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۴ ق.ظ

رییس جمهوری در پیامی فرا رسیدن روز ملی روسیه را به «ولادیمیر پوتین»، رییس جمهوری فدراسیون روسیه، دولت و ملت این کشور تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد با توجه به شرایط کنونی منطقه و جهان و اشتراک نظر دو کشور در حوزه های مختلف، همکاری های تهران-مسکو در عرصه های مختلف دو جانبه و چندجانبه گسترش یابد.

دکتر روحانی روز ملی روسیه را تبریک گفت

رییس جمهوری در پیامی فرا رسیدن روز ملی روسیه را به «ولادیمیر پوتین»، رییس جمهوری فدراسیون روسیه، دولت و ملت این کشور تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد با توجه به شرایط کنونی منطقه و جهان و اشتراک نظر دو کشور در حوزه های مختلف، همکاری های تهران-مسکو در عرصه های مختلف دو جانبه و چندجانبه گسترش یابد.

جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۲

متن پیام حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای ولادیمیر پوتین
رییس جمهوری فدراسیون روسیه
فرا رسیدن روز ملی روسیه را به جناب عالی، دولت و ملت آن کشور صمیمانه تبریک می گویم.
بر این باورم که شرایط کنونی منطقه و جهان، همکاری های همه جانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدراسیون روسیه را بیش از گذشته ضروری ساخته است. با عنایت به اشتراک نظر دو کشور در حوزه های مختلف، امیدوارم شاهد گسترش هر چه بیشتر همکاری ها در عرصه های مختلف دوجانبه و چندجانبه باشیم.
سلامتی و موفقیت آن جناب و سرافرازی و نیک بختی ملت روسیه را آرزومندم.
حسن روحانی
رییس جمهوری اسلامی ایران
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۴
میر حسن سادات

ایران و قدرت‌های غربی در حال مذاکره برای دستیابی به راه حلی درباره برنامه هسته‌ای صلح آمیز کشورمان هستند. روز گذشته کسپرسکی فاش کرده که در خلال مذاکرات هسته‌ای اخیر ایران با قدرت‌های غربی ویروس کامپیوتری پیشرفته‌ای به نام Duqu 2.0 که رژیم صهیونیستی آن را توسعه داده در سه هتلی که مذاکرات چند سال اخیر در آنها برگزار شده نفوذ کرده و اقدام به جاسوسی کرده است.

پارسال وقتی یک شرکت امنیت سایبری متوجه شد که به وسیله یک ویروس که گفته می‌شد جاسوسان اسراییلی از آن استفاده می‌کردند، هک شده است، تصمیم گرفت که ببیند دیگر اهداف این ویروس چه کسانی بوده‌اند. کمپانی روسی کسپرسکی، میلیون‌ها کامپیوتر را در سراسر جهان مورد بررسی قرار داد و در بین اهداف این ویروس نام سه هتل مجلل اروپایی هم دیده می‌شد. جالب این که بقیه هتل‌هایی که مورد بررسی قرار گرفتند، پاک بودند و خبری از این ویروس در آنها نبود. پژوهشگران این کمپانی ابتدا نمی‌دانستند که نتایج به دست آمده از این پژوهش چه چیزی را نشان می‌دهد، تا این که متوجه شدند، سه هتل اروپایی آلوده به این ویروس در یک چیز مشترک بودند
 
هر سه آنها درست پیش از مذاکرات بین ایران و قدرت‌های جهانی درباره برنامه هسته‌ای ایران به این ویروس آلوده شده بودند. این نرم‌افزار جاسوسی که حالا در لیست بدافزارهای کسپرسکی قرار گرفته، نسخه بهبود یافته Duqu است؛ ویروسی که در سال ۲۰۱۱ توسط کارشناسان کسپرسکی شناسایی شد. مقامات کنونی و پیشین دولت ایالات متحده و بسیاری کارشناسان امنیت سایبری معتقدند که Duqu به گونه‌ای طراحی شده بود تا بتواند حساس‌ترین برنامه جاسوسی اسراییل را اجرا کند.
 
مقامات رده بالای دولت آمریکا در سال ۲۰۱۴ متوجه جاسوسی اسراییل از مذاکرات هسته‌ای شده بودند و این موضوع در ان زمان رسانه‌ای شد، اما درباره تاکتیک‌های اسراییل برای جاسوسی اطلاعات اندکی ارائه شد.
 
یافته‌های جدید کسپرسکی که روز چهارشنبه برای عموم منتشر شد، نشان داد که هنوز می‌توان از ویروس‌ها برای جاسوسی در سطوح بالا استفاده کرد. نتایج پژوهش‌های کسپرسکی نه تنها اثبات می‌کند که این مذاکرات مورد جاسوسی قرار گرفته، حتی مشخص می‌کند که این جاسوسی از سوی چه کسی یا سازمانی بوده است.
 
مقامات اسراییلی، همواره جاسوسی از ایالات متحده و سایر متحدانشان را تکذیب کرده‌اند، اما اعلام کرده‌اند که همیشه ایرانی‌ها را پایش می‌کنند و آنها را زیر نظر دارند. آنها هیچگاه درباره ویروس Duqu و جاسوسی از هتل محل مذاکرات صحبتی نکرده‌اند و در این باره هیچ پاسخی نداده‌اند.
 
برای آژانس‌های جاسوسی اسراییل هیچ موضوعی مهم‌تر از ایران وجود ندارد. مذاکرات هسته‌ای ایران با غرب که پشت درهای بسته برگزار می‌شد و حالا وارد مراحل پایانی شده هم از این قاعده مستثنی نبوده است. رهبران رژیم صهیونیستی می‌گویند که توافق احتمالی با ایران می‌تواند منجر به آن شود که این کشور به کار بر روی تولید سلاح های هسته‌ای ادامه دهد! موضوعی که بارها توسط ایران رد شده است.
 
کسپرسکی به خاطر سیاست‌های شرکتی‌اش، مسئول هک شدن خودش را کشور اسراییل نمی‌داند. اما محققان این کمپانی به طور غیرمستقیم به ارتباط اسراییل با این موضوع اشاره کرده‌اند. مثلا گزارش اولی که آنها برای رسانه‌ها ارسال کرده بودند، این تیتر را داشت: «The Duqu Bet». دومین حرف از الفبای عبری Bet است. البته آنها در نسخه نهایی گزارششان این تیتر را عوض کردند و کلمه Bet را از آن حذف کردند.
 
محققان کسپرسکی گفته‌اند که هنوز بسیاری از سوالات درباره نحوه عملکرد ویروس و اطلاعات دزدیده شده بی پاسخ مانده‌اند. کاستین رایو، مدیر تیم تحلیل و پژوهش کسپرسکی می‌گوید که این ویروس در بسته‌ای با بیش از ۱۰۰ ماژول مجزا توسعه داده شده بود که به مهاجم این امکان را می‌داد تا کامپیوترهای الوده را تحت کنترل خود بگیرد.
 
یک ماژول برای فشرده‌سازی فیدهای ویدیویی که احتمالا برای دوربین‌های مداربسته هتل کاربرد داشته‌ طراحی شده بود. ماژول‌های دیگر، ارتباطات قربانی را مورد هدف قرار می‌دادند؛ ارتباطاتی چون تلفن‌ها یا ارتباطات و شبکه‌های وای‌فای. مهاجم متوجه می‌شد که چه کسی به سیستم قربانی متصل شده و می‌توانست مکالمات را شنود کرده و فایل‌های الکتریکی را سرقت کند.
 
ویروس همچنین آنها را قادر می‌کرد تا میکروفون‌های آسانسورها و کامپیوترها و سیستم‌های هشدار هتل را تحت کنترل بگیرند. به علاوه، هکرها کامپیوترهای پیشخوان را نیز آلوده کرده بودند، بنابراین می‌توانستند به راحتی بفهمند که کدام افراد در کدام اتاق‌ها اقامت دارند.
 
این ویروس چندین فایل را در کامپیوتر قربانی کپی می‌کند تا مهاجمان بتوانند آن را با خیالی آسوده تحت نظر بگیرند و هر موقع که خواستند، محتوای موجود در آن را تغییر داده یا از بین ببرند. دیوان تحقیق و تفحص فدرال ایالات متحده در حال بررسی تحلیل کسپرسکی است و مستقلا نتایج این کمپانی را تایید نکرده است. مقامات آمریکایی گفته‌اند که از شنیدن این خبر متعجب نشده‌اند و این موضوع را جدی گرفته‌اند.
 
یکی از مقامات ارشد آمریکایی گفت:
ما تلاش می‌کنیم تا حدی که می‌توانیم موارد امنیتی را رعایت کنیم، اما هیچ چیز در دنیای امروز نمی‌تواند برای همیشه مخفی و سری باقی بماند.
 
مقامات ایران، آلمان، فرانسه و بریتانیا درباره این موضوع هنوز اظهار نظری نکرده‌اند.
 
کسپرسکی که از صدها میلیون کامپیوتر در سراسر جهان محافظت می‌کند، متوجه نشد که کامپیوترهای خودش به مدت شش ماه به این ویروس اسراییلی آلوده شده بودند. هکرها و آژانس‌های جاسوسی مدت‌ها است که کمپانی‌های امنیت سایبری را مورد هدف قرار می دهند تا اطلاعات با ارزشی از جدیدترین راهکارها در حوزه امنیت به دست آورند.
 
رایو گفت که مهاجمان اولین بار یک کارمند کسپرسکی را در دفتر ماهواره منطقه آسیا-اقیانوسیه مورد هدف قرار دادند. آنها این کار را از طریق فایل‌های ضمیمه شده به یک ایمیل انجام دادند که در آنها ویروس پنهان شده بود.
 
 با باز کردن این فایل ضمیمه، کارمند مذکور سهوا اجازه داده بود تا ویروس کامپیوتر او را با استفاده از یک ابزار هک به نام اکسپلویت ‍zero day آلوده کند. این نوع ابزارها از حفره‌های ناشناخته برای نفوذ استفاده می‌کنند تا کمپانی‌های نرم‌افزار امنیتی نتوانند از نفوذ زیرکانه آنها جلوگیری کنند. کسپرسکی می‌گوید که هکرها از بیش از دو اکسپلویت zero day برای نفوذ به سیستم‌های این کمپانی بهره جسته‌اند.
 
کسپرسکی و کارشناسان دیگر می‌گویند که تولید و توسعه چنین ابزارهایی بسیار پرهزینه هستند و فقط یک بار گارانتی کارکرد آنها وجود دارد. پس از آن، کمپانی‌ها می‌توانند با استفاده از بروزرسانی‌های امنیتی جلوی کار این ابزارها را بگیرند.
 
محققان حوزه امنیت مثل رایو از کسپرسکی معمولا فقط به دنبال پیدا کردن هکرها نیستند، بلکه تلاش می‌کنند تا ارتباط بین نفوذها را هم مورد بررسی قرار دهند و همچون یک کارآگاه به دنبال رد پاها بگردند. این کار ترکیبی از دانش کامپیوتر، غریزه و شانس است! رایو توانست ارتباط بین این ویروس و Duqu را کشف کند.
 
یکی از مقامات سابق آمریکایی می‌گوید آژانس‌های اطلاعاتی ایالات متحده، Duqu را به عنوان عملیات جاسوسی اسراییل می‌شناسند. کسپرسکی هم در گزارش خود نوشته که ویروس جدید از نظر پیچیدگی آنقدر شبیه به Duqu است که می‌توان گفت قطعا فردی که آن را توسعه داده به کد منبع Duqu دسترسی داشته است.
 
رایو، چند هفته قبل یافته‌های خود را به یکی از دوستانش، بولدیژار بنشات، که محققی در لابراتوار کریپتوگرافی و امنیت سیستم دانشگاه تکنولوژی و اقتصاد بوداپست است، فرستاد. بنشات در سال ۲۰۱۱ در کشف ویروس Duqu سهیم بود. او در مصاحبه‌ای اعلام کرده که این دو ویروس به شدت به هم شبیه هستند. وی می‌گوید برای توسعه ویروسی تا این حد کپی‌برداری شده از Duqu، باید یک تیم ۱۰ نفره متخصص حداقل دو سال تمام روی آن کار کنند، مگر آن که این ویروس توسط همان توسعه‌دهندگان Duqu ساخته شده باشد!
 
اوایل بهار کسپرسکی متوجه حمله دیگری به خودش شد. یکی از کارمندان این شرکت روسی در حالی که یک برنامه امنیتی را روی کامپیوتری تست می‌کرد، متوجه یک ویروس شد. آنها به جای آن که با این ویروس مقابله کرده و آن را از سیستم خود خارج کنند، تصمیم گرفتند یک تیم ویژه برای تحت نظر گرفتن عملکرد آن تشکیل دهند تا ببینند این ویروس چگونه کار می‌کند و چه هدفی را دنبال می‌کند.
 
نحوه عملکرد این ویروس باعث تعجب تیم کسپرسکی شد. این ویروس از یک سیستم به سیستم دیگری نفوذ می‌کرد و بدین صورت به آرامی به چندین و چند کامپیوتر حمله می‌کرد. این ویروس تمام رد پایش را از سیستم‌هایی که علاقه‌ای به اطلاعات موجود در آنها نداشت پاک می‌کرد و تنها یک فایل بسیار کوچک در آنها باقی می‌گذاشت که به او اجازه می‌داد در آینده بتواند دوباره به آن نفوذ کند.
 
رایو می‌گوید که کسپرسکی مدت‌ها است با انواع نفوذهای سایبری مقابله کرده، اما به هیچ عنوان انتظاری ویروسی با این پیچیدگی و دقت را نداشته است. مهاجمین بسیار آهسته در سیستم‌های کسپرسکی نفوذ می‌کردند، تا موجب جلب توجه نشوند. وی می‌گوید بر اساس این رفتار می‌توان حدس زد که احتمالا برای آنها دزدیدن اطلاعات مهم‌تر از هر چیز دیگری بوده است.
 
کسپرسکی ویروس بهبود یافته جدید را Duqu 2.0 نامگذاری کرده و تست‌هایی را مشخص کرده تا ببیند از بین ۲۷۰٫۰۰۰ مشتری‌اش در سراسر دنیا کدام‌ها به این ویروس آلوده شده‌اند. در لیست مشتریان کسپرسکی، نام کمپانی‌های بزرگ حوزه انرژی، بانک‌های اروپایی و هزاران هتل دیده می‌شود. این کمپانی طی بیانیه‌ای اعلام کرده که انتظار ندارد این اتفاق منجر به آسیب‌پذیری بیشتر مشتریانش شود. لابراتوار کسپرسکی مطمئن است که مشتریان و شرکایش کاملا ایمن هستند و این موضوع هیچ تاثیری روی محصولات، تکنولوژی‌ها و خدمات آنها نمی‌گذارد. 
 
آنها آلودگی به این ویروس را فقط در سیستم‌های چند مشتری خاص در  اروپای غربی، آسیا و خاور میانه پیدا کرده‌اند. البته روز چهارشنبه، کمپانی امنیتی آمریکایی سیمنتک اعلام کرد که Duqu 2.0 را بر روی کامپیوترهایی در ایالات متحده هم پیدا کرده است.
 
در بین سیستم‌های آلوده به Duqu 2.0 نام چندین هتل دیده می‌شود. رایو با دیدن نام اولین هتل مشهور اروپایی در لیست هتل‌های آلوده توجهش به موضوعی خاص جلب می‌شود. او قبلا درباره تلاش‌های اسراییل برای جاسوسی مقاله‌ای خوانده بود. این هتل به خاطر مذاکرات هسته‌ای که در آن برگزار می‌شد شهرت داشت، اما رایو مطمئن نبود که آیا می‌تواند نتیجه‌ای از این ماجرا بگیرد یا خیر.
 
اندک زمانی بعد، کسپرسکی همین ویروس را در هتل مجلل دیگری پیدا کرد. در ابتدا رایو ارتباطی بین این هتل و مذاکرات هسته‌ای پیدا نکرد. اما پس از مدتی و تنها چند هفته پس از کشف دومین هتل آلوده به این ویروس، او متوجه شد که دور بعدی مذاکرات هسته‌ای در آنجا برگزار می‌شود. او تیمش شوکه شده بودند. در هر دو مورد، هتل‌ها تنها چند هفته پیش از آغاز مذاکرات به این ویروس آلوده شده بودند.
 
کسپرسکی اطلاعات مربوط به Duqu 2.0 را در اختیار یکی از شرکایش قرار داد تا چند تست را روی ان انجام دهد. جستجوی بیشتر سومین هتل آلوده به این ویروس را هم مشخص کرد. رایو می‌گوید که سومین هتل آخر از همه کشف شد، ولی مشخص شد که پیش از دو هتل دیگر، در سال ۲۰۱۴ به ویروس آلوده شده بوده است.
 
هتل‌هایی که مذاکرات هسته‌ای ایران با غرب در آنها برگزار شد عبارت بودند از: کاخ بو-ریواژ در لوزان سوییس، هتل اینترکانتیننتال ژنو، پاله کوبرگ در وین، هتل پرزیدنت ویلسون ژنو، هتل بایریشرهوف در مونیخ و رویال پلازا مونترو در شهر مونترو سوییس. یکی از سخنگویان هتل بوریواژ اعلام کرده که این هتل از هک شدن سیستم‌هایش اطلاعی نداشته است. 
 
تیم مدیریتی رویال پلازا اعلام کرد:
سیاست داخلی ما به گونه‌ای است که اجازه نمی‌دهد هیچگونه اطلاعاتی را در این زمینه ارائه کنیم.
بقیه هتل‌ها هم واکنشی به این موضوع نشان نداده‌اند.
 
علاوه بر سه هتلی که هک شده بودند، این ویروس در کامپیوترهای محل برگزاری هفتادمین سالگرد یادبود آزادسازی اردوگاه مرگ نازی در آشوویتز هم پیدا شده است. برخی رهبران کشورها نیز در این مراسم شرکت کرده بودند. رایو می‌گوید که کسپرسکی اطلاع ندارد از کامپیوترهای این سه هتل و سایر سیستم‌های آلوده چه اطلاعاتی به سرقت رفته است.
 
یکی از مقامات اطلاعاتی سابق ایالات متحده در این باره می‌گوید:
تلاش برای جاسوسی و کسب اطلاعات از نشست‌های بین‌المللی برای اسراییل و بسیاری کشورهای دیگر امری معمول است و عجیب نیست. عجیب این است که شما از آن باخبر شده‌اید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۲
میر حسن سادات

خانواده شهدا با تربیت و تشویق فرزندان خود برای جهاد و شهادت در راه خدا، وظیفه بسیار بزرگی را انجام دادند و همین حضور و فداکاری شهیدان منجر به به حفظ کشور شد.

رییس جمهوری عصر چهارشنبه در دیداری سرزده در منزل شهیدان مرتضی، مصطفی و مجتبی مشایخی حاضر شد و ضمن گفت وگوی صمیمانه با خانواده این شهیدان، از ایثارگری ها و جانفشانی های آنان تجلیل و قدردانی کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ،حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در این دیدار که در فضایی صمیمی و معنوی برگزار شد، شهدا و خانواده آنان را مایه برکت و افتخار کشور توصیف کرد و خطاب به خانواده این شهیدان گفت که خداوند ان شاءالله اجر و توفیق فراوان به شما در دنیا و آخرت عنایت کند.
رییس جمهوری با تاکید بر اینکه شهیدان و خانواده های آنان در طول هشت سال دفاع مقدس هیچ گاه حضرت امام(ره) را تنها نگذاشتند، اظهارداشت: خانواده شهدا با تربیت و تشویق فرزندان خود برای جهاد و شهادت در راه خدا، وظیفه بسیار بزرگی را انجام دادند و همین حضور و فداکاری شهیدان منجر به به حفظ کشور شد.
خانواده شهیدان مشایخی نیز با ذکر خاطراتی از چگونگی شهادت این شهیدان بزرگوار از دکتر روحانی به خاطر حضور در منزل شهدا و زنده نگه داشتن یاد و خاطر آنان قدردانی کردند.
در این دیدار که حسین فریدون دستیار ارشد رییس جمهوری و حجت الاسلام و المسلمین شهیدی معاون رییس جمهوری در امور ایثارگران و رییس بنیاد شهید حضور داشتند، لوح تقدیری به رسم یادبود از سوی دکتر روحانی به خانواده این شهیدان تقدیم شد.
شهید مرتضی مشایخی در سن 17 سالگی و در عملیات والفجر مقدماتی به فیض شهادات نایل آمد و شهید مصطفی مشایخی نیز در عملیات والفجر یک در سن 21 سالگی به فیض شهادت رسید.
همچنین شهید مجتبی مشایخی که سال های طولانی اثرات ناشی از حمله شیمیایی را تحمل می کرد، در سال 1387 به خیل عظیم شهدا پیوست.

منبع پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری/گزارش خبرنگار محمد اردی خانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۷
میر حسن سادات

این فهرست اولا شامل هنرمندانی بود که غالبا یا ناشناس و تازه‌کارند و حتی جایگاهی در درون مرزهای ایران هم ندارند، یا جزو هنرمندان تابلودار معاند با جمهوری اسلامی‌اند و دوما اینکه ۱۴ هنرمند از این فهرست هم اساسا ملیت ایرانی ندارند و از کشورهای عراق، هند، پاکستان و ... قرار است به نمایندگی از کشورمان در این نمایشگاه حاضر شوند.

 سال گذشته گزارشی منتشر شد از فعالیت گسترده‌ی جریانات ضدانقلاب و حتی ضددین در حوزه‌ی هنرهای تجسمی ایران، به ویژه در حوزه‌هایی مثل عکاسی و گرافیک سعی شد با انتشار برخی از اثار این هنرمندان، گوشه‌ی کوچکی از این فعالیت گسترده را به اطلاع مخاطبان و مسئولان هنری کشور برساند، اما در کمال ناباوری این‌روزها خبر می‌رسد که تعدادی از مهمترین هنرمندان همین جریان قرار است به عنوان نماینده‌ی فرهنگی رسمی جمهوری اسلامی در یکی از مهمترین نمایشگاه‌های هنری دنیا حضور پیدا کنند.


کمتر از سه هفته به برگزاری دوسالانه‌ی ونیز ۲۰۱۵ باقی‌مانده است. دوسالانه یا بی‌ینال(Biennale) ونیز نمایشگاهی شامل آثار هنری معاصر است که هر دو سال یک‌بار-در سال‌های فرد- در شهر ونیز ایتالیا برگزار می‌شود. این دوسالانه‌ درواقع اولین بی‌ینال هنری دنیاست که هنوز هم یکی از مهم‌ترین و معتبرترین نمایشگاه‌های جهانی هنر به حساب می‌آید.
این هفتمین حضور ایران در این دوسالانه است و قرار است آثار بسیاری از هنرمندان ایرانی و حتی غیرایرانی! به نمایندگی از کشورمان در در غرفه‌‌‌ای به مساحت ۲هزارمتر در شهر ونیز ایتالیا در معرض دید مردم دنیا گذاشته شود.
نکته‌ی مهم اما این است که امسال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امور اجرایی حضور ایران در بی‌ینال ونیز را به بنیاد «فیض‌نیا» واگذار کرده است. تا جایی که حتی انتخاب هنرمندان توسط «مزدک فیض‌نیا» مدیر بنیاد و «مارکو منگوتزو» از متصدیان نمایشگاه در بی‌ینال ونیز انجام گرفته است. و پس از پیگیری‌های رسانه‌ای بسیار هم بالاخره مدتی قبل فهرستی شامل ۴۷ هنرمند برای شرکت در این برنامه رسانه‌ای شد.
نکته‌ی جالب و تامل‌برانگیز اما این بود که این فهرست به جز دو یا سه هنرمند نام آشنا از جمله محمد احصایی، اولا شامل هنرمندانی بود که غالبا یا ناشناس و تازه‌کارند و حتی جایگاهی در درون مرزهای ایران هم ندارند، یا جزو هنرمندان تابلودار معاند با جمهوری اسلامی‌اند و دوما اینکه ۱۴ هنرمند از این فهرست هم اساسا ملیت ایرانی ندارند و از کشورهای عراق، هند، پاکستان و ... قرار است به نمایندگی از کشورمان در این نمایشگاه حاضر شوند.
جز حضور تعداد زیادی هنرمند غیرایرانی در این فهرست اما بزرگترین مسئله‌ی قابل تامل در انتخاب این افراد این است که در بین کسانی که قرار است به عنوان نمایندگان فرهنگ و هنر ایران به یکی از مهم‌ترین رویدادهای هنری دنیا اعزام شوند اسم کسانی به چشم می‌خورد که نه تنها سابقه هنری مرتبط با فرهنگ اصیل ایرانی ندارند، بلکه در بسیاری موارد حتی با آثارشان فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را به سخره گرفته‌اند، افرادی از جمله «نیوشا توکلیان»، «شادی قدیریان»، «بابک کاظمی» و ... که آثار مسئله‌دارشان به راحتی قابل دسترس است و عقاید آنان و نسبتشان با فرهنگ ایران برکسی پوشیده نیست.
( پیشاپیش بابت نمایش این تصاویر از مخاطبان خود، به‌ویژه بانوان محترم عذرخواهی می‌کنیم.)

بخشی از مجموعه «مثل هر روز» اثر شادی قدیریان

ضمن اینکه در بین اسامی شرکت‌کنندگان در این بی‌ینال، نام خارج‌نشین‌نانی در آمریکا و انگلیس هم دیده می‌شود که در آثار برخی از این افراد، دیدگاه و اوضاع‌شان نسبت به فرهنگ اصیل کشورمان کاملا هویداست.
مسئله‌ی مهم اما این است که پس از انتخاب این افراد توسط «مزدک فیض‌نیا» و «مارکو منگوتزو»، این لیست در اختیار «مجید ملانورزوی» مدیر مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید قرار می‌گیرد و وی هم این لیست را به عنوان نمایندگان جمهوری سلامی برای حضور در ونیز تأیید می‌کند.

«منیر فرمان‌فرمانیان» یکی از منتخبین برای حضور در بی‌ینال ونیز


پوران جین‌چی؛ مقیم در آمریکا

این درحالیست که اتفاقات هنری مانند دوسالانه‌ی هنری ونیز از بهترین فرصت‌ها برای نشان دادن جریان فرهنگی اصیل ایرانی- اسلامی به مردم و نخبگان فرهنگی دنیاست و طبعا با این نگاه، جای هنرمندان پیشکسوت و مبتکر از جمله استاد اردشیر مجردتاکستانی پیشکسوت صاحب‌نام و محقق رشته نگارگری، مسعود نجابتی صاحب مکتب و یکی از اساتید تأثیرگذار در عرصه گرافیک، علی بنی‌صدر مبتکر مینیاتور مدرن، سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی به عنوان مطرح‌ترین کاریکاتوریست ایرانی در جهان، محمود آزادنیا نقاش و کاریکاتوریست و همچنین صدها هنرمند مطرح و تاثیرگذار دیگر در لیست اعزامی دولت به ونیز خالیست.


مجید ملانوروزی؛ مدیر مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد

جز این اما موضوع جالب توجه دیگر در فهرست هنرمندان انتخاب شده، حضور طیف هنرمندان کریستی در این جمع است. آثار غالب این افراد طی سال‌های گذشته در حراج کریستی جایگاه ثابتی داشته است و ارتباط این دو جریان هنری این گمانه را ایجاد کرده است که رابطه‌ای جدی بین دلالان هنر ایران و واسطه‌های نمایشگاه ونیز وجود دارد. ضمن اینکه تعدادی از این چهره‌های شرکت‌کننده، پایه ثابت نمایشگاه‌های بین‌المللی و ضدایرانی هم هستند.


نیوشا توکلیان؛ عکاس

شاید خواندن این جملات از «مارکو منگوتزو» رئیس کمیسیون فرهنگی آکادمی بررا میلان که تصدی نمایشگاه ایران را در ونیز به عهده دارد، دردناک باشد؛ او درباره نمایشگاه ایران در بی‌ینال ونیز می‌گوید: «با توجه به اینکه ایران در دوره‌های اخیر تحت نظر است باید در این دوره توجه بیشتری به آثار داشته باشیم ضمن اینکه این نمایشگاه معرف ایران فقط در عرصه هنر نیست و ایران می‌تواند در تمام عرصه‌ها خودش را به دنیا بشناساند». آیا حقیقتاً در این دوره و با برخی از هنرمندان مسئله‌دار می‌خواهیم فرهنگ اصیل ایرانی را به جهان بشناسانیم؟!
با همه‌ی این اوصاف اما حضور فعالان ضدانقلاب و بعضا ضددین به عنوان نماینده جمهوری اسلامی سوالی است که در مورد افراد دایرانی این لیست مطرح است، درحالیکه یکی دیگر از مسائل مهم پیرامون انتخاب هنرمندان این است که چرا برخی از هنرمندان کشورهای همسایه از جمله افغانستان، پاکستان، هند، آذربایجان و عراق باید در غرفه ایران حضور داشته باشند و معرف فرهنگ ایرانی باشند. ضمن اینکه در انتخاب هنرمندان غیرایرانی نیز دیدگاه خاصی حاکم است؛ به عنوان مثال در بین این هنرمندان نام «سایره وسیم» به چشم می‌خورد که در آثارش به حمایت از استکبار جهانی پرداخته است و اقتدار او را به رخ کشیده است.


پرچم آمریکا در اثر «سایره وسیم»

بنابراین باید منتظر توضیح مدیران وزارت ارشاد و مدیر مرکز هنرهای تجسمی این وزارتخانه در مورد لیست افراد اعزامی به بی‌ینال ونیز باشیم. حضور چهره‌های هنری مسئله‌دار، هنرمندان خارج‌نشین و هنرمندان غیرایرانی در غرفه رسمی جمهوری اسلامی ایران طبعا نه‌تنها دستاوردی برای ایران ندارد، بلکه به سخره گرفتن فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی توسط مدیران فرهنگی خود جمهوری اسلامی هم هست. اقدامی مشابه حضور فیلم‌های سیاه داخلی در جشنواره‌های جهانی که طبعا مدیران ارشاد باید نسبت به آن پاسخگو باشند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۹
میر حسن سادات

"وقتی احمدی نژاد هیچ سنگریزه ای هم جلوی پای دولت نمی اندازد اگر با او مقابله شود و به او هتاکی کنند مردم کاملا درک می کنند که این مقابله چه معنایی دارد، متوجه می شوند که دارند با او دشمنی می کنند برای همین است که محبوبیت احمدی نژاد رشد می کند چون مردم مظلوم را دوست دارند و از ظالم متنفرند. مردم کسی را که به او ستم می شود حمایت و هواداری می کنند چون از ستم متنفرند. از جمله فواید مهم سکوت احمدی نژاد آشکار تر شدن حقانیت اوست."

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده، با حضور در دفتر دولت بهار طی گفت و گویی مفصل به برخی سوالات مشهور درباره مشی سیاسی رئیس جمهور سابق پس از دوران ریاست جمهوری پاسخ داد و نکات مهم و صریحی را را برای اولین بار مطرح کرد. متن این گفت و گوی 2 ساعته را در ادامه می خوانید:

حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده در گفت و گو با دولت بهار در پاسخ به این پرسش که علت تاکید دکتر احمدی نژاد بر احیای گفتمان انقلاب چیست، اظهار کرد: دکتر احمدی نژاد در سخنانش بر علت پرداختن به آرمانهای امام و انقلاب اسلامی تصریح کرده است. بازخوانی آرمانهای امام(ره) و انقلاب از نگاه وی سبب تداوم حرکت انقلاب و ممانعت از خروج از مسیر می شود. وی بر این باور است که خروج از مسیر انقلاب با فراموش کردن آرمانهای انقلاب آغاز می شود. هر زمان ما از آرمانها فاصله گرفتیم، خروج قطار انقلاب از ریل کلید خورد و هر زمان به آرمانهای امام(ره) و انقلاب بازگشتیم، قطار انقلاب به ریل اصلی خود بازگشت. این تصریحی است که رهبری معظم انقلاب نیز نسبت به دولت دکتر احمدی نژاد داشتند و دولت دکتر احمدی نژاد را دولت بازگشت انقلاب به ریل اصلی خودش معرفی کردند. 

در پستو ها شعار می دهند نه در صحن سازمان ملل
استاد حوزه و دانشگاه با طرح این پرسش که چرا دولت دکتر احمدی نژاد، دولت بازگشت به ریل اصلی انقلاب نامیده شد، خاطرنشان کرد: به این دلیل که باز به تصریح خود رهبری معظم انقلاب، دولت دکتر احمدی نژاد احیا کننده شعارهای امام(ره) و دولت سر دست گیرنده آرمانهای امام(ره) و انقلاب و فریاد زننده آن در دنیا بوده است. دولت دکتر احمدی نژاد، به آرمانهای امام(ره) و انقلاب شناخته می شود. شعارها و عملکرد وی در راستای همه شعارهای امام(ره) و انقلاب بودند. مردم، عدالت، مستضعفین، پابرهنگان، خدمت، نوکری، مقابله با ظلم و استکبار و شجاعت در فریاد زدن این شعارها و عمل به این شعارها در لحظه لحظه 8 سال مسئولیت وی دیده شد. ما می دانیم که صرف دادن شعار کافی نیست اما برخی اصلا از دادن شعار هم واهمه دارند و اگر هم شعار بدهند، در پستوهای خودشان ممکن است این کار را بکنند اما جرات نمی کنند این شعار را در صحن سازمان ملل فریاد بزندد

وی با بیان اینکه دکتر احمدی نژاد، عدالت را برای همه مردم جهان در قالب عملیاتی مدیریت مشترک جهانی بیان کرد، تصریح کرد: این شعار چنان برای دو سوم از کشورهای دنیا زیبا و جذاب بود که کشورهای جنبش عدم تعهد بعد از گذشت مدت زمانی اندک، وقتی به ایران آمدند، همه فریادگر و حامی این شعار بودند و معتقد بودند مدیریت جهان بایستی مدیریت مشترک باشد، مدیریت مشترک برای همه دولتها و ملتها نه اینکه مدیریت جهان در دست ارباب قدرت و ثروت در جهان باشد آن هم به سرکردگی آمریکا و استکبار جهانی.

وعده قرآن، شعار اصلی احمدی نژاد است
حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با اشاره به وعده قرآن کریم برای تحقق حاکمیت مستضعفان بر زمین، خاطرنشان کرد: خداوند اراده کرده است که روزی بر مستضعفین جهان منت نهاده و آنان را رهبر و پیشوا و وارث جهان قرار دهد. این وعده قرآن، شعار اصلی امام، رهبری عزیز و دکتر احمدی نژاد است که تعلیم یافته آموزه های قرآن هستند. شعار مدیریت مشترک جهانی منطبق بر قرآن است و قرآن نیز منطبق بر فطرت انسان. به گفته قرآن کریم فطرت انسان دچار دگرگونی نمی شود. فطرة الله التی فطر الناس علیها. یعنی دگرگونی در آرمان خواهی بشر رخ نمی دهد. هر بشری آرمانهایی دارد که ما از آنها بعنوان آرمانهای انسانی یاد می کنیم مانند عدالت، صلح، امنیت، عشق و مهر که همه اینها شعارهای دکتر احمدی نژاد است. از آنجا که در آرمانهای بشر دگرگونی رخ نمی دهد، هر زمان این آرمانها فریاد زده شوند بشریت با تمام وجود گوش فرا می دهد.

احمدی نژاد می گوید آرمان ها را بازخوانی کنید
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: دکتر احمدی نژاد این آرمانها را فریاد زد و بشریت به آن گرایش پیدا کرد تا جایی که خود مستکبران اذعان کردند که ما نمی دانیم چرا ایران در همه جا نفوذ دارد؟ هیلاری کلینتون میگفت نمیدانم چرا هر کجا از ایران گفته می شود همگان اقبال نشان می دهند. علتش این است که دکتر احمدی نژاد از آرمانهای انسانی برای مردم جهان گفت و آرمانهای انسانی خریدار و مستمع و هوادار جهانی دارد. امروز هم دکتر احمدی نژاد همین حرف را می زند. او میگوید این آرمانها را بازخوانی کنید. اگر این آرمانها بازخوانی شود امکان ندارد انقلاب از مسیر خودش منحرف شود و انقلاب همیشه بیدار خواهد ماند. وقتی می گوییم آرمانهای انقلاب را در جامعه بازخوانی کنیم معنی اش این است که بگوییم امام(ره) چه می گفت، چه می خواست و دنبال چه بود؟ اگر این موارد را در جامعه پیوسته مرور کنیم و از آنها یاد کنیم اتفاقی که می افتد این است که مردم همیشه گرایششان به همین آرمانها بیدار خواهد بود و همیشه این بصیرت را خواهند داشت و همیشه این خواهش، انقلاب را در مسیر صحیح خودش پیش خواهد برد.

انقلاب از ریل اصلی خودش خارج شده بود
وی با بیان اینکه اگر به هر دلیلی آرمانها به فراموشی سپرده شده و متروک شوند، انقلاب را می شود به هر سمت و سویی برد، اظهارکرد: وقتی رهبری معظم انقلاب می فرمایند دکتر احمدی نژاد انقلاب را به ریل اصلی خودش برگرداند، مفهومش این است که این انقلاب از ریل اصلی خود خارج شده بود. اگر خارج نشده بود که برگرداندن معنا نداشت. البته بایستی در نظر داشت کسانی که معتقد به ولایت هستند نباید خود را با این شعار فریب بدهند و بگویند حال که رهبری معظم انقلاب هستند پس امکان خروج انقلاب از مسیر اصلی وجود ندارد، خیر، رهبری معظم انقلاب وقتی می فرمایند دولت دکتر احمدی نژاد انقلاب را به ریل برگرداند حکایت از آن دارد که این یک نظام است و نظام یک شخص نیست. یک شخص بایستی ابزار داشته باشد که بتواند آرمانها را حفظ کند. وگرنه یک رهبر الهی و حکیم هم می تواند مظلوم باشد و مورد ستم قرار گیرد و در سایه فراموشی آرمان ها انقلاب دچار انحراف شود همچنان که در گذشته شد و قبل از دولت دکتر احمدی نژاد انقلاب از ریل اصلی خود خارج شد و رهبری معظم انقلاب نیز راضی به این خروج نبودند اما یک رهبر به تنهایی قادر نیست این قطار را در ریل خود نگه دارد بلکه بسیاری از ارکان در این زمینه نقش دارند.

کانال های قدرت و ثروت به روی مردم گشوده شد
حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با یادآوری این مطلب که رهبر معظم انقلاب قبل از دولت دکتر احمدی نژاد بارها به مسئولین مختلف دستور می دادند که با تجمل گرایی مقابله کنید، اظهارکرد: وقتی دکتر احمدی نژاد شروع کرد به مقابله با تجملگرایی، عده ای ایجاد تشنج کرده و مخالفتهای عجیب و غریب را آغاز کردند تا دکتر احمدی نژاد را به انزوا بکشانند. به چه دلیل؟ به این دلیل که عدالت خواهی موجب می شد کانالهای قدرت و ثروت روی برخی بسته و روی مردم گشوده شود و اینها منجر به این شده که امروز بار دیگر همان تفکر کارگزارانی در قسمتی از ارکان ورود کرده و آن تفکر خاص اقتصادی به همراه یک تفکر سیاسی که در زمان اصلاحات داشتیم به هم پیوند بخورد و معلوم نیست ما را به چه سمتی خواهند برد. لذا در این زمان لازم است که آرمانهای امام(ره) که هم شامل آرمانهای اقتصادی است و هم عدالت اجتماعی و هم آرمانهای سیاسی و آرمانهای بلند انسانی در برابر استکبار بازخوانی شود. اگر اینها بازخوانی شود، ملت بیدار می مانند و آن موقع است که کلام رهبر را خوب درک می کنند و ایشان را بخوبی حمایت خواهند کرد و این حمایت موجب می شود که هیچ کسی به لطف خدا نتواند انقلاب را از مسیر خود منحرف کند.

هدف احمدی نژاد از سفر به برخی استان ها چیست؟
استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا هدف دکتر احمدی نژاد از سفر به برخی از استان ها و سخنرانی در مراسم مختلف زنده نگه داشتن آرمانهاست، گفت: خیر، تنها این نیست. مثلا یکی از علل سفرهای دکتر احمدی نژاد، دعوت مردم و اصرار و پافشاری دوستداران ایشان است. مردم ایشان را دوست دارند و از استانها و جاهای مختلف، پیوسته از ایشان دعوت می کنند برای تجدید دیدار. اصلا دیدن دکتر احمدی نژاد برای مردم بسیار مطلوب است یعنی مردم دوست دارند که ایشان را فقط ببینند ولو اینکه اصلا سخنی هم بر زبان نیاورد. گویا دیدار با دکتر احمدی نژاد یادآور آرمانها و خاطرات خوب و عدالت خواهی و مردمی بودن و صفا و صمیمیتی است که مردم از ایشان دیده بودند. لذا خیلی از جاها خواهان این هستند که دکتر احمدی نژاد فقط برود و مردم ایشان را ببینند. خب مگر احمدی نژاد با آن قلب رئوفی که نسبت به مردم دارد چقدر می تواند دعوت ها را پس بزند؟ من دیده ام که حتی وقتی یک هیئت کوچک ایشان را دعوت می کند، ایشان جواب رد نمی دهند و می گویند بالاخره می آیم. این بخش مهمی از علل رفتن دکتر احمدی نژاد به جاهای مختلف است. بنای ایشان هم براین است که اصلا صحبتی نکنند یعنی ایشان آن بحث بازخوانی آرمانهای انقلاب را پی می گیرد ولی نه بدین معنا که خودشان بروند و این آرمانها را برای مردم بازخوانی کنند بلکه ایشان می خواهد کسانی که این آرمانها را می دانند و به آن مومن هستند، بروند و برای مردم بازخوانی کنند. 

آرمان اصلی انقلاب اسلامی زمینه سازی ظهور است
وی ادامه داد: دکتر احمدی نژاد خود را ملزم نمی داند که حتما خودش سفرهایی را برود و خودش این آرمانها را بازخوانی کند. نه اینکه منعی داشته باشد بلکه ترجیحش این است که به دعوت مردم پاسخ دهند. بنابراین این گونه نیست که ایشان بخواهند سفری را بروند برای اینکه آرمانها را خودش بازخوانی کند بلکه دعوتهای مکرر از طرف مردم ایشان را وامی دارد تا به برخی سفرها بروند و اگر در این سفرها اصراری باشد که ایشان کلامی صحبت کنند و ایشان نتوانند در مقابل این اصرار مقاومت کنند، تنها سخنی که بر لب می آورند همین بازخوانی آرمانهای انقلاب است. انقلاب ما آرمان اساسی اش زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عج) است و در مسیر رسیدن به مهدویت بایستی به دنبال عدالت و مهر و همبستگی جهانی و نزدیک کردن قلوب مردم به یکدیگر باشیم. اینها مطالبی است که دکتر احمدی نژاد بازگو می کنند.

جمله حیرت آوری که عبدالله گل به احمدی نژاد گفت
استاد حوزه و دانشگاه افزود: من نام نمی برم اما از مشاوران و نزدیکان در این دولت شنیدیم که تصریح می کردند توده مردم نباید در تفکر و رفتار سیاسی دخالت داده شوند چرا که قد و قواره مردم در حد دخالت، اظهارنظر و رفتار سیاسی نیست و حتی برخی از اقشار و اصناف را نام بردند که در واکنش به این سخنان، اعتراضات و تجمعاتی نیز برپا شد. این نوع نگاه آنان کاملا متضاد با نوع نگاه دکتر احمدی نژاد به مردم است و به همین دلیل است که آنان دکتر احمدی نژاد را به پوپولیست بودن متهم می کنند و می گویند مردم گرایی دکتر احمدی نژاد صرفا نوعی ژست مردمی بودن است. در حالی که این گونه نیست و کارنامه دکتر احمدی نژاد نشان دهنده این است که او از جان و دل برای مردم مایه گذاشت. برخی مناطق وجود داشتند که حتی خودرو امکان ورود به آن را نداشت اما دکتر احمدی نژاد به آن مناطق وارد شد تا مردم را ببیند و جویای احوال آن ها شود و به آن ها رسیدگی کند.

حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با بیان اینکه امروز محبوببت دکتر احمدی نژاد فقط مختص به ایران نیست بلکه در بسیاری از کشورهای جهان این محبوبیت وجود دارد، گفت: عبدالله گل رئیس جمهور پیشین ترکیه در دیدار با دکتر احمدی نژاد خطاب به وی گفت اگر شما در این جا هم کاندیدای ریاست جمهوری شوید حتما رای خواهید آورد. این امر میزان محبوبیت دکتر احمدی نژاد را نشان می دهد. می خواهم بگویم اگر کسی شعاری مردمی بدهد اما عمل مردمی نداشته باشد نمی تواند محبوبیتی مستدام پیدا کند و چنین چیزی اصلا ممکن نیست. مردمی بودن آن هم با تمام وجود، همان چیزی بود که امام (ره) بیش از دیگران از آن برخوردار بود و به دلیل دارا بودن همین ویژگی، مردم جهان را برانگیخت و مردم ایران را تا سر حد انقلاب پیش برد. مردم به پا خواستند و با تمام وجود باور داشتند که امام (ره) قلبش برای آن ها و برای مستضعفین می تپد. مردم هم به همین شکل دکتر احمدی نژاد را باور کردند و وی را فرزند خلف امام (ره) می دانستند. او نیز دانش آموز مکتب امام (ره) بود و مثل امام (ره) قلبش برای مردم می تپد. 

آقایان بالاخره واژه مردم را به سخنرانی هایشان اضافه کردند!
وی با بیان اینکه سران دولت یازدهم پس از مشاهده ناراحتی و خشم مردم از بی مقدار نامیده شدن در فضای سیاسی توسط دولتمردان، کلمه "مردم" را به سخنرانی هایشان اضافه کردند، خاطرنشان کرد: مردم مردم کردن دوستان دولت یازدهم دقیقا همان پوپولیسمی است که به صورت غیر واقعی به دکتر احمدی نژاد منسوب می کردند. مردم کلمه «مردم» را نمی خواهد بلکه زیست مردمی را می خواهند، وقتی می بینند رئیس جمهورشان چه ماشینی سوار می شود و میزان حقوقی که دریافت می کند خیلی متفاوت با آن چیزی است که خودشان دریافت می کنند، فریب نمی خورند. در این صورت است که مردم می گویند پس واژه مردم در گویش هر کدام از این آقایان، واژه بی محتوایی است. چرا حقوق برخی باید تا چند برابر افزایش یابد و عده ای حتی تا سقف 30 میلیون تومان حقوق رسمی بگیرند -از غیر رسمی ها اطلاع نداریم- اما بخش عمده ای از جامعه دریافتی حدود 700 هزار تومان و حتی کمتر از این داشته باشند؟! مردم وقتی می بینند دکتر احمدی نژاد چه تلاشی برای صاحبخانه شدن مستضعفان انجام داده است اما اکنون با مسکن مهر این گونه برخورد می شود، به سرعت قضاوت می کنند؛ مسکن مهری که متعلق به مردم بود اما با گذشت دو سال هنوز آن ها را به صاحبانشان تحویل نداده اند و قدمی برای اتمامشان برنمی دارند، بلکه پیوسته با آن مخالفت می کنند. اما به هر حال مردم کوتاه نخواهند آمد و می بینیم برای مطالبه حق خود به اقداماتی همچون تجمع در مقابل مجلس دست می زنند. 

تلاش برای قطع یارانه مردم شاه بیت خروج از ریل انقلاب است
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: امروز تلاش می کنند یارانه را از مردم بگیرند، همان یارانه ای که در سخنان آن آقایی که این روزها خاطرات نانوشته امام (ره) را در محافل گوناگون تعریف می کند، به عنوان «چندرغاز» از آن یاد می شود. آیا مردم این چنین دولتی را مردمی تلقی می کنند؟! نکته غیر قابل انکار این است که هم اکنون زندگی بخشی از مردم به دلیل عدم درآمد کافی، به وسیله همین یارانه ها می چرخد. با وجود این همه تعدیل، تعطیل شدن کارگاه های خصوصی و این همه بیکاری باید از کجا گذران زندگی کنند؟! از طریق همین یارانه ای که به حسابشان ریخته می شود تأمین می شوند و این یادگاری به جای مانده از دولت احمدی نژاد برای آنان است. اگر این یارانه نبود زندگی برای برخی به سختی می گذشت و ممکن بود به بزهکاری و ناهنجاری روی بیاورند. مردم این ها را می بینند، این شاه بیت تفاوت دولت کنونی با دولت قبل و نماد خروج از ریل انقلاب است. نگاه این دولت در تضاد با نگاه به مردم در دولت قبلی است. نوع برخورد دولت با مسکن و یارانه ها و عملکردی که در توزیع سبد کالا از آن ها سر زد باعث بی حرمتی به مردم شد و احترام و عزت آن ها شکسته شد. 

وی با بیان اینکه پایه اصلی تفاوت دولت یازدهم با دولت قبلی، در نگاه به مردم شکل می گیرد، اظهارکرد: امام با شعار حمایت از مستضعفان به میدان آمد و قلب مردم را تسخیر کرد و مردم به هواداری از ایشان به پا خواستند و به همین دلیل هم او را با جان و دل به رهبری برگزیدند. حاکمیت این نگاه امام در میان دولت ها صرفا در دولت های نهم و دهم دیده می شود. متأسفانه نوع نگاه به مردم در دولت فعلی متفاوت با نوع نگاه امام و دولت قبل است. 

این مردم همان مستضعفانی بودند که قلب امام برای آن ها می تپید؟
حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با بیان اینکه دولت یازدهم ملغمه ای از دولت سازندگی و دولت اصلاحات است، گفت: در دوره همین آقایی که خاطرات نانوشته امام را نقل می کند کدام تفکر اقتصادی حاکم بود؟! چرا در دولت سازندگی ما باید به سمتی حرکت می کردیم که حتی شهر طبقاتی داشته باشیم؟! این برای جمهوری اسلامی بسیار زننده است که از مردم بخواهیم کسانی که در آمدشان از حدی پایین تر است از تهران خارج شوند! ما باید تهران را چگونه می ساختیم؟! آیا تهران باید شهری برای اعیان و اشراف و یک شهر طبقاتی می شد؟ این مردم همان مستضعفانی بودند که قلب امام برای آن ها می تپید؟ این ها همان مردمی هستند که دکتر احمدی نژاد با آنها زندگی می کرد؟ آیا این همان مردمی زیستن و شبیه مردم زندگی کردن است؟ دکتر احمدی نژاد نشان داد که از همان ابتدای دولتش تا پایانش تغییری نکرد بلکه ساده تر هم شد. 

«ترجیح بین افراد معین» به معنای آرمانی بودن انتخاب نیست
استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که بالاخره 18میلیون نفر به روحانی رأی دادند و قطعاً در بین این 18 میلیون نفر، مستضعفان هم حضور دارند، تفسیر شما از این مساله چیست؟ گفت: این ماجرا کاملا روشن است، مردم باید در ساعت مشخصی بین افرادی که شورای نگهبان تأییدشان کرده فردی را انتخاب کنند. در این شرایط مردم فردی را انتخاب می کنند که هم کمترین آسیب را از جانب وی احساس کنند و هم نقاط امتیازش از سایرین بیش تر باشد. «ترجیح بین افراد معین» به معنای آرمانی بودن انتخاب نیست بلکه آرمانی بودن منتخب وقتی اتفاق می افتد که تعیین و حصری در حوزه انتخاب وجود نداشته باشد. مقصود من این است که با نوع احراز شورای نگهبان، تنها افراد مشخصی به عرصه انتخاب راه یافتند و مردم فقط می توانستند از میان راه یافته ها یک نفر را برگزینند. مردم یا باید به انقلاب پشت می کردند و رأی نمی دادند یا باید از میان افراد راه یافته، کسی را انتخاب کنند. مردم ما انقلابی و طرفدار نظام و انقلاب هستند و به آن پشت نمی کند، پس راهی نداشتند جز این که در میان افراد راه یافته، یک نفر را برگزینند. انتخاب مردم در افراد تعیین شده هر چه که باشد مساوی با انتخاب آرمانی و ایده آل نیست. این انتخاب یک ایده آل مطلق نیست بلکه ایده آلی نسبی برای مردم است. 

احمدی نژاد می خواست سلیقه اش مصادره نشود
وی با بیان اینکه در انتخابات سال 92 نماینده تمام سلایق، حضور نداشتند، بیان کرد: متاسفانه اجازه داده نشد نماینده دکتر احمدی نژاد در انتخابات حضور داشته باشد. در باب درست یا غلط بودن عدم راه دادن سلیقه دکتر احمدی نژاد نمی خواهم اظهار نظر کنم اما می خواهم بگویم سلیقه احمدی نژاد در انتخابات راه پیدا نکرد و در بین کاندیداها هیچ سلیقه ی از آن دکتر نبود. دکتر احمدی نژاد صریحاً سلیقه خودش را معرفی کرده بود. دکتر احمدی نژاد دلیلی برای این اقدام خود داشت و از این طریق می خواست سلیقه اش مصادره نشود. دیدیم که رسانه ها و حامیان کاندیداهای دیگر سعی می کردند بگویند فلان آقا سلیقه دکتر احمدی نژاد است. دکتر احمدی نژاد می خواست سلیقه اش مصادره نشود و بر همگان معلوم شود اگر این فرد راه پیدا کرد، سلیقه احمدی نژاد در ساحت انتخابات آمده و اگر راه نیافت بدین معناست که سلیقه اش حضور نخواهد داشت. 

احمدی نژاد گفت هیچ کس نماینده من نیست و مردم هم شنیدند
وی افزود: نه تنها آن فردی که در انتخابات قبل تلاش شد به عنوان سلیقه ی دکتر احمدی جازده شود بلکه حتی برخی از نزدیکان دکتر احمدی نژاد که برای ریاست جمهوری ثبت نام کرده بودند نیز سلیقه وی نبودند و دکتر با هیچ کدام از آن ها موافق نبود. ما کاری به این نداریم که آیا احراز نکردن درست یا نادرست است؛ بلکه مهم این است که احمدی نژاد توانست بگوید در میان کاندیداهای تأیید شده کسی نماینده من نیست و مردم هم این شنیدید و درک کردند.  

حمله به احمدی نژاد، اوج انفعال اصولگرایان بود
شریف زاده در پاسخ به این سوال که اصول گرایان مدام از دکتر احمدی نژاد اعلام برائت می کردند، پس چطور شکست خودشان را به احمدی نژاد نسبت می دادند، اظهارکرد: این سوالی است که باید از خودِ اصول گرایان پرسید و من بارها دیده ام که آن ها در برابر شعارهای اصلاح طلبان منفعل می شوند. اصلاح طلبان در عرصه سیاسی زیرکی خاصی دارند. البته من این گونه زیرکی را جنبه مثبتی نمی دانم اما در بحث سیاست ورزی بسیار قوی تر از اصول گرایان هستند و این باعث می شود خیلی بهتر عمل کنند. در اغلب موارد به گونه ای وارد عرصه می شوند که اصول گرایان منفعل شوند. وقتی وضعیت به نفع اصلاح طلبان تغییر کرد، اصلاح طلبان برای حمله به احمدی نژاد به گونه ای موضع گرفتند که اصول گرایان هم با آن ها هم نوا شدند و هر دو با هم به دکتر احمدی نژاد حمله کردند که گویای اوج انفعال اصولگرایان بود. نمونه بارزتر این انفعال هم ماجرای جریان انحرافی بود که از سوی آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شد اما توسط اصولگرایان سر دست گرفته و عملیاتی شد. 

پشتیبان ولایت فقیه نباشیم، تضمینی برای حفظ انقلاب در ریل اصلی نیست
استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که رهبر معظم انقلاب چگونه جلوی انحراف انقلاب اسلامی را می گیرند، خاطرنشان کرد: رهبری انحراف را اعلام می کنند و اگر مردم عنایت کردند انقلاب محفوظ می ماند. همانطور که امام فرمود اگر پشتیبان ولات فقیه باشید مملکت حفظ می شود ولی مردم حضور نداشتند طبیعی است که هیچ تضمینی نیست.

مردم خشونت یک جریان فکری در برخورد با احمدی نژاد را دیدند
حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با بیان اینکه باید معیارهای مردم برای انتخاب را بشناسیم، اظهارکرد: باید بدانیم که مردم از خشونت گریزانند. هر کس خشن باشد مردم به او رای نمی دهند. شاید بر همین اساس باشد که مردم به نظامی ها رای نمی دهند چون این تلقی را دارند که نظامی ها ممکن است اخلاق پادگانی داشته باشند. مردم یک رئیس جمهور را با خصلت پدرانه می خواهند. جالب است که می بینیم یکی از کاندیداها دقیقا در مقطعی شکست و فروریخت که مساله برخورد وی با دانشجویان توسط کاندیدای پیروز مطرح شد. آنجا یک پوئن منفی بزرگ در ذهن خیلی ها برای آن کاندیدای سابقا نظامی ثبت شد. در مقابل کاندیدایی که این ضربه را به آن فرد سابقا نظامی زد، پیوسته خودش را چه اعلام کرد؟ ضد خشونت و معتدل! اعتدال خیلی مهم است. اعتدال یعنی مخالفت با افراط. افراط چیست؟ همان خشونت است. مردم این را سنجیدند، آن ها خشونت یک جریان فکری را در برخورد با احمدی نژاد دیدند؛ همان جریانی که ما به آن می گوییم جریان اقتدار گرا. مردم دیدند با احمدی نژاد و حامیانش چطور رفتار شد. رفتاری که انواع و اقسامی داشت و گاها خشن ترین رفتارها بود. مردم شاهد آن موج فحاشی و ناسزا گویی و خشونت گفتاری بودند. روی همین حساب مردم گرایش پیدا می کنند به کسی که علی الظاهر واجد این خشونت نیست.

با خشونت زیرپوستی و عجیبی روبرو هستیم
وی در پاسخ به این سوال که از نظر شما انتخاب روحانی نه به چه چیزی بود، تصریح کرد: یکی از موارد نه به خشونت بود. ولی این معنایش این نیست که ما در این دولت خشونت نداریم. اتفاقا در این دولت یک خشونت زیرپوستی عجیبی را دیدیم و به مرور کلید تبدیل شد به داس و حذف های عجیب و غریب و شدیدی اتفاق افتاد، آن هم نه فقط حذف انسانی بلکه حذف برنامه ای به این معنی که هر برنامه ای که نام احمدی نژاد رویش است باید حذف شود. خب مردم این ها را خشونت تلقی می کنند. 

سناریوی ثبت نام آقای خاطره در انتخابات
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه به نظر شما اگر نماینده احمدی نژاد در انتخابات بود چه تغییری در نتیجه اتفاق می افتاد، خاطرنشان کرد: این سوال را هر دو جریان مخالف احمدی نژاد پاسخ داده اند. در جریان اصلاحات آقایان زیباکلام و عباس عبدی صریحا نظرشان را گفتند. آقای زیباکلام گفت نماینده احمدی نژاد اگر بیاید هیچ کس نمی تواند در برابرش دوام بیاورد مگر شخص رئیس دولت اصلاحات. او می گفت فقط رئیس دولت اصلاحات اگر بیاید برتری رای دارد بر نماینده احمدی نژاد ولی اگر نیاید هیچ کس دیگری نمی تواند. آقای عباس عبدی هم صراحتا گفت که اگر نماینده احمدی نژاد بیاید نه خاتمی و نه هاشمی هیچکدام حریفش نیستند. از سوی دیگر سناریوی ثبت نام آقای خاطره هم این اعتراف و نگرانی را نشان می داد. آقای هاشمی به دنبال این بود با عدم احراز صلاحیتش بار عدم احراز صلاحیت کاندیدای احمدی نژاد خنثی شود و بگویند نه این و نه آن! یعنی هیجانی در جامعه ایجاد نشود که چرا کاندیدای احمدی نژاد نباید صلاحیت بگیرد. نظرسنجی های خودشان هم همین را نشان می داد که نماینده احمدی نژاد رای بسیار بالایی دارد.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: اعتراف به رای بالای کاندیدای دولت در نگرانی هایی که اصولگرایان بازگو می کردند نیز بسیار موج میزد. مرحوم عسگراولادی در این جریان حرف آخر را زد و گفت احمدی نژاد کار را برای بعدی ها سخت کرده و هیچکس نمی تواند در عملکرد و خدمت رسانی به پای او برسد و کسی که احمدی نژاد حمایتش کند مورد اقبال واقع می شود.  

اگر دولت یازدهم توسط احمدی نژادی ها تشکیل می شد...
حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده در پاسخ به این سوال که اگر دولت یازدهم توسط احمدی نژادی ها تشکیل میشد، آیا آن ها باز هم می توانستند قطار انقلاب را روی ریل اصلی اش حفظ کنند، گفت: به اعتقاد من در صورت تایید صلاحیت نماینده احمدی نژاد و پیروزی او، قطار انقلاب روی ریل اصلی حفظ می شد اما به دلیل شدت دشمنی ها و مخالفت ها امکان حرکت نداشت. یعنی قطار انقلاب روی ریل بود اما ایستاده و متوقف بود. به اعتقاد من حکمتی در کار بود که این تغییر رخ دهد. باید برخی از درشت ها می شکستند. برخی از افرادی که به هر حال مانع ایجاد می کنند باید از سر راه برداشته می شدند. موانع در برابر مسیر حرکت دولت دهم به قدری عظیم و قدرتمند بود که حتی سفارش ها و توصیه های بزرگان کشور هم گوش داده نمی شد. در همین ماجرای یارانه ها در چند ماه آخر دولت دهم، دکتر احمدی نژاد بارها تلاش کرد تا فاز دوم هدفمندی یارانه ها را اجرا کند و بزرگان کشور نیز صریحا از این مساله حمایت کردند اما برخی ها مانع شدند.

امکان نداشت بتوانیم قدم از قدم برداریم
وی ادامه داد: مخالفان احمدی نژاد می گفتند اگر رئیس جمهور فاز دوم هدفمندی را اجرا و به مبلغ یارانه ها اضافه کند دیگر نمی توان جلوی او را گرفت و ناچارا حرکت او ادامه خواهد یافت! این در حالی است که هیات اقتصادی که به عنوان حکم بین دولت و نهاد های مخالف تشکیل شد صریحا اعلام کرد تنها راه خروج کشور از بحران اقتصادی و مقابله با تحریم ها اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه هاست. وقتی در مساله ای به این مهمی و با وجود توصیه های بزرگان کشور باز هم اجازه اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها داده نمی شود، آیا ممکن است تصور کنیم در صورت تشکیل دولت یازدهم توسط یاران احمدی نژاد، دولت می توانست قدم از قدم بردارد؟ بنده معتقدم هرگز چنین چیزی امکان نداشت.

وعده 100 روزه و کنترل تورم عملی شد!
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه دولت یازدهم با وجود همه گشایش هایی که در برابر مسیر حرکتش وجود داشت و هیچ کس در مسیرش سنگ اندازی نمی کرد از عملی کردن وعده هایش باز مانده است، گفت: آن ها به مردم وعده دادند ظرف 100 روز معیشت مردم را متحول خواهند کرد. البته این وعده عملی شد اما به جای صعود نزول رخ داد و مردم در همان 100 روز اول بدتر شدن شرایط معیشتی شان را حس کردند و این نزول پیوسته ادامه دارد. آیا تورم کنترل شده است؟ تورم را دو جور می شود کنترل کرد یا با گردش چرخ اقتصاد و تلاش های خوب اقتصادی برای رونق یا با ایجاد رکود. با رکود هم می توان جلوی تورم را گرفت چون همه چیز می میرد و ساکن می شود. اینکه انقدر می گویند جلوی تورم را گرفتیم درست می گویند اما با پاک کردن صورت مساله نه با حل کردن مساله. وقتی همه چیز راکد است خب دیگر چیزی هم رشد نمی کند. ولی وقتی همه چیز راکد شد اتفاقی که می افتد تنزل زندگی مردم است. امروز هرکسی با گوشت و پوست و استخوان احساس می کند که قدرت خریدش بسیار افت کرده است. خیلی ها الان آن چیزی که 2 سال پیش می خوردند را نمی توانند بخورند. 

اوضاع اقتصادی اگر بدتر نشود، بهتر نمی شود
وی با ابراز تاسف از گره زده شدن اقتصاد کشور با مذاکرات هسته ای، خاطرنشان کرد: متاسفانه پیوسته گفته می شود که مذاکرات هسته ای مشکلات اقتصادی را حل می کند در حالی که به هیچ وجه تاثیری ندارد و مردم به صورت عینی دریافتند که این مذاکرات اگر شرایط را بدتر نکند، بهتر نمی کند. وقتی می گویند از 27 تحریم، فقط 5 تحریم برداشته می شود که آن هم مربوط به مسائل هسته ای است و چهار پنجم تحریم ها باقی خواهد ماند، حرف زدن از گشایش اقتصادی چه معنایی دارد؟ ضمن اینکه همان تحریم ها هم اگر در دراز مدت و به مرور برداشته شوند دوباره با بهانه های حقوق بشری و تروریسم می توانند دوباره وضع شوند. مردم مشاهده می کنند که هم و غمی برای اصلاح وجود ندارد هم و غم ها صرفا برای تعطیل کردن است.

ترس از عصبانیت مردم یارانه را نگهداشت
شریف زاده افزود: امروز صدای اعتراض هوادارن دولت هم بلند شده و روزنامه های اصلاح طلب خودشان مکرر گویند دولت هیچ برنامه اقتصادی ندارد. فکر نمی کنم اساسا بنایی بر این باشد که تغییری در وضعیت اقتصادی رخ دهد. چون پیوسته رهبری تاکید کردند بر توان داخلی تکیه کنید ولی هیچوقت بر توان داخلی تکیه نشد. متاسفانه تنها برنامه دولت یازدهم، تعطیل کردن مصوبات و برنامه های دولت قبل است. انگار کارشان فقط همین است. آن هایی هم که هنوز به تعطیلی کامل نیانجامیده به دلیل ترس از وقوع بحران و عصبانیت مردم است مثل مسکن مهر و یارانه ها وگرنه بنا این بود که به طور مطلق تعطیل شود. یارانه ها بنا بود به طور مطلق تعطیل شود اما تبدیل شد به رفراندم. آقایان دولت خواهش کردند، التماس کردند به مردم که شما دیگر ثبت نان نکنید، رئیس دولت اصلاحات را به میدان آوردند، آقای رفسنجانی را به میدان آوردند، نتیجه این هزینه کلان این شد که یک شکست بزرگ رقم خورد و رایی همتراز با رای مردم به اصل جمهوری اسلامی به یارانه داده شد و فقط 400 هزار نفر رای دادند که ما یارانه نمی خواهیم. 

بزرگترین رقیب واقعی احمدی نژاد بدترین عملکرد را به جای گذاشت
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: جریانی که در حال حاضر قدرت را در دست دارد 8 سال عملکرد احمدی نژاد را زیر سوال برده و تخطئه می کرد. بزرگترین رقیب واقعی احمدی نژاد همین ها بودند که این ها هم در صحنه عمل امتحان بسیار بدی پس دادند. این ها آمدند در صحنه عمل نشان دادند چیزی از مدیریت و تدبیر امور نمی دانند و کارنامه شان ناموفق بود، در این شرایط است که شاهد موج روز افزون اقبال به رئیس جمهور سابق و مسئولان دولت های نهم و دهم هستیم. کافی است نگاهی به روزنامه ها بیاندازید و موج خشم علیه احمدی نژاد را بعد از این اقبال های مردمی مشاهده کنید. هر وقت اقبال مردمی می شود به احمدی نژاد یک دفعه محور اصلی همه رسانه های مخالف، می شود فحش به احمدی نژاد. من همیشه گفته ام اگر احمدی نژاد پایان یافته است چرا انقدر به او می پردازید؟ من از خودشان پرسیده ام اما هیچ جوابی برای این سوال ندارند. برای چه انقدر ناسزا می گویید به یک پایان یافته؟ چرا باید به کسی که پایان یافته و مردم از او بدشان می آید فحاشی کرد؟ فحاشی زمانی معنا دارد که انسان احتمال بازگشت رقیبش را بالا ببیند. در غیر این صورت ناسزا گفتن کار عبث و بیهوده و غیر حکیمانه ای است، بلکه جنون آمیز است.

سخنان ظریف از سر واهمه بود
وی با اشاره به سخنان چندی قبل ظریف در آمریکا که مقامات غربی را به برکناری خودش در صورت بازگشت احمدی نژاد تهدید کرده بود، گفت: آقای ظریف در برابر خبرنگار آمریکایی تصریح می کند که اگر ما موفق نشویم آن آقا برمی گردد و من را برکنار می کند! این نشان دهنده میزان واهمه آن ها و نیز میزان اقبال گسترده مردمی به دکتر احمدی نژاد است. ممکن است اینطور تصور شود که این سخنان ناشی از واهمه نباشد و ابزاری برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل و اخذ امتیاز باشد که آن ها را از دکتر احمدی نژاد بترسانند و امتیاز بگیرند. این سخن صحیحی نیست چون از نظر آقای ظریف و جریان حامی دولت آمریکایی ها از خود ما آگاه ترند به مسائل داخلی! این باور خود اینهاست که خیلی به توانایی های آمریکا معتقدند و آمریکا را در حد کدخدا باور دارند. وقتی انقدر آمریکا را باور دارند، تلاش نمی کنند برای اینکه او بفهمد، می دانند که او می داند. در واقع این نوعی درخواست است. قطعا هیچوقت آقای ظریف حتی در مخیله اش نمی گنجد که یک جور آمریکا را تحریک کنم برای انجام کاری! مگر می شود؟ 

می ترسند فشار اجتماعی خارق العاده، احمدی نژاد را ناگزیر از بازگشت کند
شریف زاده در پاسخ به این سوال که آیا احتمال بازگشت جریان احمدی نژاد به فضای سیاسی وجود دارد، گفت: در واقع این سوال باید به دو سوال تجزیه شود و باید پرسید آیا احمدی نژاد عزمی برای ورود به مسائل سیاسی دارد و دیگر اینکه مردم از او چه می خواهند. آقای احمدی نژاد می گوید من هیچ عزمی ندارم برای ورود به عرصه سیاست ندارم. در مقابل مردم شدیدا خواهان بازگشت او به عرصه سیاسی و حضور در انتخابات هستند. مخالفان احمدی نژاد هم می دانند احمدی نژاد عزمی ندارد. اینکه پیوسته می گویند جلساتی دارد و در حال برنامه ریزی برای انتخابات است، شانتاژ مطبوعاتی است و خودشان می دانند که چیزی نیست، همه چیز شفاف است. احمدی نژاد نه حرف مخفی دارد و نه جایی برای مخفی کردن سخنانش! مخالفان احمدی نژاد خوفشان از اقبال مردمی است و می گویند این خواهش شدید اجتماعی ممکن است احمدی نژاد را به این نتیجه برساند که باید برگردد. برای همین می خواهند به این جا نرسد و تلاش می کنند با بدگویی پیوسته از احمدی نژاد جلوی موج اجتماعی را بگیرند اما این موج واقعا خارق العاده است. آنچه امروز در حال تحقق است، تمام شدن همه این بدگویی ها به نفع احمدی نژاد است و همه فحاشی ها به افزایش اقبال به سوی او منجر شده است. من بارها به مخالفان احمدی نژاد گفتم شما تجربه کردید که هرچه بدگویی می کنید محبوبیت احمدی نژاد بیشتر می شود، خب نکنید این کار را، راه دیگری پیدا کنید. 

اصلاح طلبان به دنبال تحریک مجدد اصولگرایان علیه احمدی نژاد هستند
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: هدف دیگر دروغ پردازی درباره آغاز فعالیت انتخاباتی احمدی نژاد ایجاد حساسیت نسبت به احمدی نژاد در بعضی از خواص است. می خواهند با ایجاد حساسیت در برخی خواص کاری کنند که مقابله ها از سوی دیگری شروع شود که جای تامل دارد. می خواهند با دست طرف مقابل احمدی نژاد را حذف کند نه مردم. می دانیم که ممکن است کسانی در ادامه بپیوندند به احمدی نژاد ولی وقتی جوری تلقی شود که احمدی نژاد منهای انها برنامه ریزی می کند آن موقع تحریک می شوند علیه احمدی نژاد اقدام کنند. در حقیقت می خواهند نگذارند جریان های دیگر بپیوندند به احمدی نژاد. یعنی روش قبلی تخریب احمدی نژاد به دست اصولگراها را می خواهند تکرار کنند. البته آقای احمدی نژاد خط خودش را شفاف کرده است و دست از آرمان ها و افکارش بر نمی دارد به خاطر اینکه تمایل بعضی از جریان ها را افزایش بدهد. هیچوقت این کار را نمی کند. به دنبال لاپوشانی افکارش نیست تا گروه های سیاسی را جذب کند و این را به صورت شفاف گفته است. نیروهای انقلاب برای حفظ اصل انقلاب به سمت دکتر احمدی نژاد خواهند آمد. احمدی نژاد هم کسی نیست که خط کشی کند و همه را به جز یک عده، کافر و مرتد و مهدورالدم بداند. همان نگاه خوب و منطقی را به دنیا دارد و سینه اش مملو از محبت به مردم است. 

به دنبال مهار مردم هستند
وی درباره برخی شنیده ها درباره در دستور کار قرار داشتن حمله شدید تر به احمدی نژاد در هفته های منتهی به انتخابات مجلس، گفت: چنین برنامه ای هست و البته طبیعی به نظر می رسد. اگرچه دکتر احمدی نژاد هیچ برنامه ای برای انتخابات مجلس ندارد اما مخالفان بیم ان را دارند که مردم هواداران احمدی نژاد را مجبور کنند به کاندیداتوری. در واقع به دنبال مهار این میل مردم هستند.

راز سکوت احمدی نژاد و افزایش تصاعدی محبوبیت او
شریف زاده در تشریح سیاست سکوت رئیس جمهور سابق در برابر سیل اهانت ها و تخریب ها، خاطرنشان کرد: سکوت احمدی نژاد بهترین تصمیم است. زیرا سکوت احمدی نژاد سکوت کسی است که هیچ اقدامی نمی کند اما پیوسته مورد اهانت قرار می گیرد و کاملا القا کننده این حقیقت است که با او دشمنی می شود. شما چه زمانی می روید برای مقابله با دیگری؟ وقتی که احساس خطر از ناحیه او می کنید. وقتی رقیبتان اقدامی کند، ناسزا بگوید و اعتراض کند، شما مقابله می کنید اما احمدی نژاد که سکوت محض را برگزیده و یک موضع گیری هم نکرده است. وقتی احمدی نژاد هیچ سنگریزه ای هم جلوی پای دولت نمی اندازد اگر با او مقابله شود و به او هتاکی کنند مردم کاملا درک می کنند که این مقابله چه معنایی دارد، متوجه می شوند که دارند با او دشمنی می کنند برای همین است که محبوبیت احمدی نژاد رشد می کند چون مردم مظلوم را دوست دارند و از ظالم متنفرند. مردم کسی را که به او ستم می شود حمایت و هواداری می کنند چون از ستم متنفرند. از جمله فواید مهم سکوت احمدی نژاد آشکار تر شدن حقانیت اوست. این سکوت و افزایش اهانت ها را به نفع رئیس جمهور سابق می دانیم. 

نگران بن بست مخالفان احمدی نژاد در مهار محبوبیت او هستیم
وی بابیان اینکه اگر به احمدی نژاد توهین هم نمی کردند باز هم محبوبیت او افزایش می یافت، اظهار کرد: علت این امر این است که مردم پیوسته در حال مقایسه عملکردها هستند و با توجه به اینکه دولت یازدهم عملکردی کاملا ناموفق در اداره کشور از خود به جای گذاشته، محبوبیت احمدی نژاد به صورت طبیعی و تدریجی افزایش می یافت اما مخالفان احمدی نژاد با هتاکی و تخریب، نرخ افزایش این محبوبیت را تصاعدی کرده اند و با دست خود مشغول خدمت به او هستند. البته ما نگران هستیم از اینکه ان ها هیچ راهی برای توقف روند محبوبیت احمدی نژاد ندارند و ممکن است راه های عجیب و غریبی را در پیش بگیرند.

وی تاکید کرد: در دوسال آخر برخی ها نابسامانی های اقتصادی را به حساب احمدی نژاد گذاشتند اما امروز معلوم شده که این تلقی صحیح نیست چون احمدی نژاد رفت اما اتفاق بهتری نیفتاد و مشخص شد علت آن مشکلات دولت دهم نبوده است. فریاد های احمدی نژاد برای اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی هنوز در گوش مردم است. مردم علاقمند به اجرای فاز دوم هدفمندی و 3 برابر شدن یارانه شان بودند و هرگز این را فراموش نمی کنند چون دوست داشتند این اتفاق بیفتد و می گویند نگذاشتند. احمدی نژاد داشت مسکن مهر 15 میلیونی را به ان ها تحویل می داد اما امروز که مسکن مهر 80 میلیون تومان شده است، باز هم آن را به مردم تحویل نمی دهند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۲
میر حسن سادات

برای باب شدن اشرافی‌گری، به مثابه آفتی جدی و مرگبار برای نظام مقدس جمهوری اسلامی، بین مسئولان دلایل متعددی می‌توان برشمرد که از جمله آنها می‌توان به عدم نظارت قانونمند و کافی بر رفتار مسئولان و نحوه هزینه کرد منابع در اختیار آنها و تخصیص منابع خارج از شمول و نیز عدم دقت مردم در برگزیدن مسئولانی که با ارزش‌های اسلامی آشنا بوده و به آرمان‌های انقلاب پایبند باشند، اشاره نمود ضمن آن‌که تملق‌گویی و بی صلاحیتی اطرافیان نیز در این راستا تاثیر قابل توجهی دارد.

 چند وقتی است اخبار و مشاهدات عینی از تجمل گرایی در میان مسئولان بیشتر از حد انتظار شده است آن هم در دورانی که کشور و مردم با هجمه اقتصادی دشمن روبرو بوده و سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند. با این حال پدیده شوم تجمل گرایی و اشرافی‌گری علی‌رغم منع صریح دین اسلام و توصیه‌های مکرر امام راحل و رهبری به مسئولان نظام نمود بیشتری یافته که جای تامل دارد. در همین رابطه خبرنگار پایگاه 598 در گفتگویی کوتاه دیدگاه دکتر مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس را جویا شده است.
مدتی است مجدداً اشرافی‌گری در کشور باب شده به خصوص میان مسئولان و مدیران چرا بعضا مسئولان و مدیران به این آفت مغایر با فرهنگ انقلاب اسلامی دچار شده‌اند؟
برای باب شدن اشرافی‌گری، به مثابه آفتی جدی و مرگبار برای نظام مقدس جمهوری اسلامی، بین مسئولان دلایل متعددی می‌توان برشمرد که از جمله آنها می‌توان به عدم نظارت قانونمند و کافی بر رفتار مسئولان و نحوه هزینه کرد منابع در اختیار آنها و تخصیص منابع خارج از شمول و نیز عدم دقت مردم در برگزیدن مسئولانی که با ارزشهای اسلامی آشنا بوده و به آرمان‌های انقلاب پایبند باشند، اشاره نمود ضمن آن‌که تملق‌گویی و بی صلاحیتی اطرافیان نیز در این راستا تاثیر قابل توجهی دارد.
چه ابزارهایی برای جلوگیری و کاهش این پدیده شوم ضد فرهنگی آن هم در شرایط فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها وجود دارد؟
برای کاهش این پدیده شوم بایستی اولا این‌که باید مردم در انتخاب‌های خودشان چه در مجلس و چه در شوراها و ریاست جمهوری و دیگر انتخابات ملاک‌ها و ارزش‌های اسلامی و انقلابی را مد نظر داشته باشند و ثانیا آن‌که نظارت جدی و همه جانبه بر رفتار مسئولان از سوی دستگاه‌های نظارتی (مشروط بر آن‌که خود مسئولین این دستگاه‌ها به این بلای شوم گرفتار نباشند) اعمال گردد و نیز از حجم بودجه‌های خارج از شمول در اختیار مسئولین کاسته شود و اگر کسانی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب و به مصادر امور گمارده می شوند از بین کسانی باشند که طعم فقر و محرومیت را چشیده باشند و خود در دوران دفاع مقدس در دفاع از نظام و اسلام دخیل بوده باشند و از تقوا برخوردار باشند قطعا میزان و گستردگی تجمل گرایی و اشرافی گری تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.
عده ای معتقدند یک مقام ارشد کشوری برای این‌که جلوی بیگانگان و مسئولان سایر کشورها تحقیر نشود و کوچک به نظر نرسد باید ظاهری تجملاتی داشته باشد نظر شما چیست؟
اینکه برخی تصور می کنند داشتن ظاهر متجمل در برابر بیگانگان موجب قدرتمند جلوه کردن آنها و یا نظام می‌شود و برعکس برخورداری از سادگی و عدم تشریفات موجب موجب تحقیر است ناشی از روح حقیر و عدم‌اعتماد به نفس و آشنایی آنها با ارزش‌ها و حقایق اسلام و انقلاب است. الگوی مسئولان در ساده‌زیستی باید امام خمینی و مقام معظم رهبری باشند.
امام (رحمه‌الله علیه) که خود مظهر شکوه و ابهت ملت و نظام اسلامی بود در ساده ترین شرایط می‌زیست و همه دنیا را مبهوت خود ساخته بود و هم ایشان بارها به پرهیز از تجملات وا شرافی‌گری سفارش می‌کرد و می‌فرمود: دولت‌ها بفهمند که قدرت به این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به این نیست که پرده‏هاى کذا باشد، بزرگى و عظمت به این نیست که پرده‏هاى کذا باشد و مبل‌هاى کذا باشد از مال این ملت ضعیف! خود ملت توى این غارها زندگى بکند و شما در کاخ‌هاى دادگسترى و در کاخ‌هاى نخست وزیرى؟! تعدیل کنید خودتان را؛ اگر از خودتان شروع نکنید نمى‏توانید اصلاح کنید. وزارتخانه‏ها را اصلاح کنید. (صحیفه امام ج‏6 ص 330)
رهبر فرزانه انقلاب نیز بارها در مذمت و خطرناک بودن روحیه اشرافی‌گری و هزینه‌های بیهوده از بیت المال بدون توجه به ارزش‌ها و تاثیر سوء‌رفتارهای اشرافی بر مردم هشدار داده‌اند از جمله در یکی از فراز ها می‌فرمایند: شما چگونه می‌خواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‌المال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند!- و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بوده‌اند؛ امروزهم به برکت انقلاب ازهوشیارتر ینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمی‌بینند که ما چگونه زندگی می‌کنیم؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۷
میر حسن سادات

مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟» رهبر انقلاب این جمله را در پاسخ به تهدیدات نظامی اخیر مقامات رسمی و ارشد آمریکایی در حین انجام مذاکرات هسته ای بیان کردند و به ملت و مسئولین هشدار دادند که «یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد.»

؛ دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب در این گفت‌وگو با توجه به اتفاقات بعد از بیانیه‌ی سوئیس؛ به تغییر رفتار آمریکایی‌ها، تناقض حرف‌های آنها و در مجموع به تغییر شرایطی که باعث برهم خوردن مذاکره می‌شود؛ اشاره می‌کند.

* در طول مذاکرات هسته‌ای، ایران همواره به اصول دیپلماتیک پایبند بوده است، اما وقتی به طرف آمریکایی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نه‌تنها از تهدیدهای خود نکاسته، بلکه حتی آن‌ها را افزایش هم داده است. چرا آمریکا اصرار دارد (فارغ از اینکه بتواند یا نتواند) ایران را تهدید نظامی کند؟
این تصور و دیدگاه آمریکایی‌ها باقی‌مانده از دوره‌ای است که آن‌ها هر جای دنیا که فکر می‌کردند باید دخالت کنند، دخالت می‌کردند و هیچ مانعی هم سر راه خودشان نمی‌دیدند؛ به‌خصوص بعد از فروپاشی شوروی. بوش پدر در سال ۱۹۹۰ یا ۱۹۹۱ در مراسمی در جمع نیروی دریایی آمریکا حاضر شد و گفت امروز تنها ابرقدرت در دنیا آمریکاست. آن‌ها با تصور جهان تک‌قطبی به مسائل وارد شدند و از آن به بعد دخالت‌های غیرمشروع بسیاری، بدون پشتوانه‌ی بین‌المللی، انجام دادند؛ به‌خصوص در کشورهای اسلامی از جمله افغانستان، سومالی و عراق. البته نکته‌ی مهم این است که در همه‌ی این اتفاقات شکست خوردند و به اهداف خودشان نرسیدند. در حال حاضر، از آن تصور، تفکر و دیدگاه دنیای تک‌قطبی، فقط یک توهم برای آمریکایی‌ها باقی مانده است. در حقیقت آمریکا به یک «دُن‌کیشوت» تبدیل شده که فقط در «توهم ابرقدرتی» است و با تکیه به گذشته‌اش، دیگران را تهدید می‌کند.
در مورد ایران قطعاً این تهدیدها پشتوانه‌ی عملی ندارند. تجربه‌ای که آمریکا در کشورهای ضعیف‌تر از ایران دارد، تجربه‌ی شکست‌خورده‌ای است. به همین علت، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، در همان ابتدای دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری، یکی از وعده‌هایش این بود که هر جا نیروهای آمریکایی درگیر هستند، آن‌ها را به وطنشان برمی‌گرداند و تا آنجا که ممکن است، از دخالت‌های نظامی در دنیا کم می‌کند. لذا این نوع ادعاها با سیاست کلی آن‌ها مغایرت دارد. ایران سابقه‌ی طولانی از شنیدن این نوع تهدیدها دارد و امروز این تهدیدها بی‌پشتوانه‌ترین تهدید‌ها در طول تاریخ انقلاب اسلامی است. بنابراین نکته‌ی اول این است که جرئت عملی کردن این تهدیدها را ندارند.
نکته‌ی دوم اینکه اگر قرار است این مذاکرات درست پیش برود، باید متوازن و در فضایی تعاملی باشد. مذاکرات باید براساس همان قرارهای اولیه پیش برود. آمریکایی‌ها نباید همین‌طور به روش خودشان ادامه بدهند، تهدید کنند و با «دورویی‌های سیاسی» سعی کنند به اهداف خودشان برسند. از یک طرف رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید اگر کنگره بخواهد کاری کند، ما وتو می‌کنیم و از طرف دیگر، با این موضوع که مصوبه‌‌ای برخلاف روند توافق در کنگره تصویب شود، موافقت می‌کند. این یک نوع تناقض در گفتار و رفتار است. اگر به این تناقضات، آن تهدیدها هم اضافه شود، یکی از نتایجش این است که «اصل مذاکرات» به خطر می‌افتد. لذا به آن‌ها توصیه می‌کنیم که دست از این تهدیدها بردارند، برای اینکه هیچ توجیهی ندارند.
وزیر خارجه‌ی آمریکا در خلوت با مسئولین مذاکره‌کننده‌ی ما چیزی می‌گوید و در جلوت حرف دیگری می‌زند. این بیش از آنکه به نفع آمریکایی‌ها باشد، به ضرر آن‌هاست و فضای متوازن بین دو گروه ایران و ۱+۵ را به خطر می‌اندازد و از جانب ایران به نوعی زیاده‌خواهی تعبیر می‌شود. به همین علت، رهبر معظم انقلاب بیان فرمودند که مذاکرات زیر شبح تهدید معنایی ندارد. بنابراین اگر بخواهند به این کارشان ادامه دهند، ادامه‌ی مذاکرات به خطر می‌افتد.
* آیا با چنین تهدیدهایی که هر روزه آمریکایی‌ها بیان می‌کنند، امکان رسیدن به یک «توافق خوب» شدنی است؟
البته فقط بحث تهدید نیست. بعضی ادعاهای دیگری هم آمریکایی‌ها دارند که امکان رسیدن به توافق را دچار تردید می‌کند. برای مثال رهبر معظم انقلاب و رئیس محترم ‌جمهور در یک روز، یک نظر واحد را اعلام کردند مبنی بر اینکه باید موضوع محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و برداشتن تحریم‌ها، هم‌زمان با هم آغاز شود. درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران اقداماتی که تعهد خواهد کرد، انجام بدهد (یعنی محدود کردن سانتریفیوژها و مقدار مواد غنی‌شده‌ای که می‌تواند نگه دارد) و بعد آژانس آن را تأیید کند تا ما هم به تعهدات خودمان عمل کنیم. این عملاً غیرمنطقی است؛ آن هم با سابقه‌ای که از آژانس می‌شناسیم. ما اساساً تردید داریم در اینکه آژانس تحت تأثیر بعضی از اعضای ۱+۵ نباشد و منصفانه قضاوت کند. این موضوع با آنچه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند و رئیس‌ محترم جمهور اعلام کردند مغایرت دارد. بنابراین برداشتن تحریم‌ها و محدودکردن فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، باید توأمان و هم‌زمان با هم باشد. حرف‌های آمریکایی‌ها مغایرت جدی با تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.
موضوع دیگر، مدت زمانی است که از زبان دولتمردان آمریکایی شنیده می‌شود. کسی می‌گوید دوره‌ی محدودیت‌‌ها ۱۰ سال است، دیگری می‌گوید ۱۵ سال و شخصی دیگر از ۲۵ سال حرف می‌زند. این زمان‌ها مورد تأیید ایران نیست.
نکته‌ی سوم اینکه آن‌ها گفته‌اند از بعضی مراکز می‌خواهند بازدید کنند که شامل بعضی از مراکز نظامی هم می‌شود. رهبر معظم انقلاب در صحبت‌هایشان فرموده‌اند که مسئولین نظامی مأذون نیستند برای بازرسی سیستم دفاعی جمهوری اسلامی ایران، به فردی اجازه بدهند. این مسائل جزء امنیت جمهوری اسلامی ایران است و چنین اذنی از سوی فرماندهی کل قوا و رهبری داده نشده است. اما آن‌ها مرتب این موضوع را تکرار می‌کنند که باید این مراکز را ببینیم.
پس این موارد جزء خط‌قرمزها است و آن‌ها اصرار دارند که خط‌قرمزها را بشکنند و از این حدود عبور کنند. این خودش تبدیل به یک مانع می‌شود. رهبر معظم انقلاب هم تأکید کردند که خط‌قرمزها باید رعایت شود. البته تیم مذاکره‌کننده‌ی ما پایبند به این خط‌قرمزها هستند و باید آن‌ها را رعایت ‌کنند. همچنین وظیفه‌ی همه‌ی کسانی که در این زمینه کاری می‌کنند یا نظری می‌دهند این است که خط‌قرمزها را رعایت کنند. بر این موضوع تأکید می‌کنم که خط‌قرمز‌های اعلام‌شده «قطعی» هستند و به‌هیچ‌وجه این خطوط نباید از طرف مذاکره‌کنندگان نادیده گرفته شود.
* رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرهنگیان اشاره کردند که اگر نیاز آمریکا به مذاکرات بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. این نیاز چیست؟
آن‌ها می‌خواهند بگویند این دیپلماسی (محدودیت و تحریم و حصر اقتصادی) که از قبل شروع شده بود و در زمان اوباما تشدید شد، مؤثرتر از تهدید نظامی است. البته خود این موضوع در مغایرت با گزینه‌ی نظامی روی میز است، ولی آن‌ها می‌خواهند به رقبایشان بگویند وقتی شما ایران را تهدید نظامی کردید، آن‌ها به کارشان ادامه دادند و از تعداد محدودی سانتریفیوژ، به ۱۹ هزار سانتریفیوژ رسیدند، اما زمانی که ما مذاکره را شروع کردیم، بالأخره ایران قبول کرد برای مدتی فعالیت‌هایش را متوقف کند. به این ترتیب می‌خواهند بگویند دیپلماسی ما مؤثرتر بوده است. پس اگر می‌خواهند اثبات کنند این روش مؤثر است، باید مذاکرات به نقطه‌ی موفقیت برسد.
در کنار این، در حال حاضر، منطقه‌ی غرب آسیا دچار بحران‌های مختلفی است و آمریکا (به‌عنوان کشوری که همچنان توهم ابرقدرتی دنیا را دارد) توان حل این بحران‌ها را ندارد. آمریکا چه در آنجایی که مداخله‌ی مستقیم نظامی کرده و چه در آنجایی که با استفاده از مزدورهای خود، جنگ نیابتی به راه انداخته، در هیچ‌کدام موفق نشده است. آمریکا در عراق شکست خورد و حتی حمایت از شکل‌گیری گروهکی تروریستی چون داعش هم به آن‌ها نتوانست کمکی بکند. در عراق اگر فتوای آیت‌الله سیستانی و همت جوان‌ها و نیروهای مردمی عراق و کمک مستشاری ایران نبود، داعشی‌ها بغداد را گرفته بودند و آمریکایی‌ها هم مانع آن‌ها نمی‌شدند. در واقع آن‌ها می‌خواستند به‌وسیله‌ی داعش عراق را از دست حکومت فعلی و دموکراتیک که خواست مردم است خارج کنند تا بتوانند اعمال نفوذ نمایند اما موفق نشدند.
در سوریه هم گفتند ظرف دو سه هفته بشار اسد را برکنار می‌کنیم ولی نتوانستند. هم آمریکایی‌ها و هم عوامل آن‌ها در منطقه این حرف را می‌زدند اما امروز بیش از چهار سال می‌گذرد و بشار اسد محکم ایستاده است. این معاندین مزدور که در سوریه دارند می‌جنگند و از مرز یکی از کشورهای منطقه عبور می‌کنند و به سوریه می‌آیند و مورد حمایت امثال عربستان هستند، زمانی تا چندصدمتری دفتر رئیس‌جمهور سوریه آمده بودند؛ امروز دمشق یک شهر آرام و دارای امنیت کامل است و حکومت کار خودش را انجام می‌دهد و محکم در مقابل مزدوران تروریست ایستاده است.
آمریکا در لبنان هم موفق نشد. در لبنان می‌خواستند کسانی را به‌عنوان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر روی کار بیاورند تا مسیر را عوض کنند، اما مردم لبنان به آن‌ها اجازه‌ی چنین کاری را ندادند. در یمن هم چه آمریکایی‌ها و چه سعودی‌ها موفق نبوده‌اند. بنابراین آن‌ها از جنگ‌ها و دخالت‌های مستقیم و نیابتی نتیجه نگرفته‌اند و می‌خواهند بگویند ما با ایرانی‌ها وارد مذاکره شدیم و روشی را پیش گرفتیم که روش موفقی است. پس آن‌ها احتیاج دارند که این مذاکرات به نتیجه برسد.
لذا نباید این تصور را داشته باشیم که آمریکایی‌ها می‌خواهند نسبت به جمهوری اسلامی ایران اغماض کنند و به همین دلیل با ما وارد مذاکره شده‌اند. قطعاً این‌گونه نیست. به همین دلیل قبل از اینکه مذاکرات شروع شود و چنین سازوکاری پیدا کند، مرتب از راه‌های مختلف و به‌خصوص از طریق برخی حکومت‌های منطقه که دوست ایران هستند، پیغام می‌فرستادند که ما می‌خواهیم با شما مذاکره کنیم و «قول می‌دهیم» که حقوق هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسیم.
* چرا عمل نکردند؟
برای اینکه هدف و عادت آن‌ها همین است و بعد از اینکه مذاکرات شروع می‌شود، قدم‌به‌قدم از آن قول اولیه عقب می‌نشینند. نکته‌ی مهم این است که هربار مذاکره می‌کنند، بعدش دبّه درمی‌آورند و همان حرف‌هایی که قبلاً به‌نوعی درباره‌ی آن‌ها تفاهم حاصل شده است، دومرتبه تکرار می‌‌کنند و بعد ادعاهای جدیدی مطرح می‌نمایند. این معنایش همان خوی زیاده‌خواهی آمریکاست که فکر می‌کنند می‌توانند با یک کار روانی و تبلیغاتی و با کش دادن قضایا، ایران را وادار کنند بیشترین امتیاز را بدهد و کمترین نتیجه را بگیرد.
* بعد از مذاکرات لوزان که در فروردین‌ماه ۹۴ برگزار شد نیز شاهد نقض‌عهدهای مکرر آمریکا هستیم. لطفاً نمونه‌ها و مصادیقی از این نقض‌عهدها را بیان بفرمایید.
مثلاً درباره‌ی فردو بعد از تلاش‌های زیادی که تیم مذاکره‌کننده‌ی ما انجام داد، قراری را قبول کردند، ولی در نوبت بعدی که سر میز مذاکرات آمدند، حرف‌های دیگری زدند که با حرف‌های قبلی متفاوت بود؛ یعنی حتی به تعهد خودشان هم پایبند نبودند. نکته‌ی جالب‌تر آنکه آمریکایی‌ها حتی به آنچه در «فکت‌شیت» خودشان در مورد فردو آورده بودند هم عمل نکردند و در دفعه‌ی بعدی که سر میز مذاکرات حاضر شدند، خلاف «فکت‌شیت» خودشان حرف زدند! بگذریم از اینکه اساساً آن فکت‌شیت، برداشت یک‌طرفه‌ی آن‌ها از تفاهم اولیه بود و ما آن را قبول نداشته و نداریم. با این حال حرف‌هایی زدند که با همان فکت‌شیت منتشر‌شده‌ی خودشان هم مغایرت داشت.
یا قرار بر این شده بود که قطعنامه‌ای در شورای امنیت به تصویب برسد که قطعنامه‌های قبلی علیه ایران را ملغی کند. بنابراین دیگر معنا ندارد ایران در فصل هفتم منشور سازمان ملل باقی بماند، درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران باید برای مدت طولانی در فصل هفتم باقی بماند. چنین چیزی مورد قبول نیست. در واقع آن‌ها هر دفعه چیزی را مطرح می‌کنند که با مطالب قبلی‌شان متفاوت است. مثلاً وزیر خارجه‌ی آمریکا زمانی توافقی می‌کند، بعد در نوبت بعدی حرف دیگری می‌زند. بعد که این موضوع را به او می‌گویند، در جواب می‌گوید کارشناسان به ما ایراد گرفتند. خب موقعی که وزیر خارجه‌ی یک کشور در مذاکره‌ای شرکت می‌کند، یک تیم کارشناسی بزرگ در پشت سر او هستند. تیم مذاکره‌کننده در همان ژنو یا هر جای دیگر، در مکان ویژه‌ی ضدشنود، مطالب را منعکس می‌کند و از آن‌ها دستورالعمل می‌گیرد و در حین مذاکرات هم مرتب این کار تکرار می‌شود. بنابراین پذیرفته نیست که چیزی را قبول کنند و دفعه‌ی بعد بگویند مورد قبولشان نیست.
یک مطلب دیگر هم همین قضیه‌ی مصوبه‌ی سنا و مجلس نمایندگان است که در ابتدای گفت‌وگو به آن اشاره کردم. یا درباره‌ی مدت محدودیت نسبی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا به حال اعداد متفاوتی گفته‌اند. هر کسی می‌رسد، عددی را بیان می‌کند.
بنابراین اگر بخواهند به این روش، یعنی تهدید نظامی، تناقض‌گویی، نقض عهد و عقب‌نشینی از حرف‌های مورد قبول، ادامه بدهند، دیگر اعتمادی در طرف مقابل باقی نمی‌‌ماند.
* گفتید که آمریکایی‌ها خلوت و جلوتی در مذاکرات دارند. نکته‌ای که پیش می‌آید این است که این رفتار در موج‌های تبلیغاتی رسانه‌های همسو با آن‌ها، به ضرر ما می‌شود و کفه‌ی مذاکرات را به‌سمت آمریکا سنگین جلوه می‌دهد. در واقع گویی حقوق ملت ایران در حال تضییع است. ما باید در برابر این سیاست، چه روش و رفتاری داشته باشیم؟
ببینیدبا شناختی که من از تیم مذاکره‌کننده دارم، آن‌ها مقید به این هستند که خطوط قرمز را نصب‌العین کار خودشان قرار دهند. از سویی دیگر، استواری رهبر معظم انقلاب در دیدگاه‌هایی که اعلام می‌کنند، در طول سال‌های رهبری و حتی در زمان ریاست‌جمهوری ایشان، بر همه اثبات شده است. اگر ایشان مطلبی را اعلام کنند و به موضعی برسند و آن تشخیص را اعلام و اعمال کنند، قطعاً با استواری، به نیابت از مردم، آن موضع را دنبال و مطالبه خواهند کرد. ایشان همت‌شان بر این است که حقوق مردم تضییع نشود. بالأخره مردم و همه‌ی مسلمانان جهان چشم به جمهوری اسلامی ایران و ایشان بسته‌اند. من در زمانی که زعامت وزارت خارجه را برعهده داشتم، به کشورهای زیادی سفر کردم. افرادی در بعضی از این کشورها به من می‌گفتند که تو فقط وزیر خارجه‌ی ایران نیستی، تو وزیر خارجه‌ی جهان اسلام هستی، وزیر خارجه‌ی ما هم هستی. موقعیت و مقامی که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند نیز در حقیقت زبان گویای عزت مسلمانان تمام جهان اسلام است.
حق هم این است که کارهای حکومتی به‌گونه‌ای پیش نرود که منافع مردم نادیده گرفته شود. معلوم است که ما دنبال کار نظامی نیستیم، ولی نفس اینکه ایران بتواند قدرت هسته‌ای داشته باشد و قدرتمند باشد، آن‌ها را می‌ترساند. ایران می‌خواهد این قدرتمندی ادامه پیدا کند و بناست این رویه ادامه پیدا کند و رو به افزایش باشد. بنابراین باید در گفت‌وگوها، معادلات، تعامل‌ها، ظاهر و باطن و در خلوت و جلوت، به‌گونه‌ای باشد که وقتی مردم محاسبه می‌کنند، احساس کنند که منافعشان حفظ شده است. در راه اهداف جمهوری اسلامی ایران، مردم ما حاضرند هرگونه فداکاری‌ای انجام بدهند، چون مطمئن هستند آن کسی که در رأس نظام قرار دارد، مدافع حقوق مردم است.
این حقوق متعلق به یک فرد نیست که بتواند برای خواست آمریکایی‌ها، بگوید امروز از انرژی هسته‌ای می‌گذریم. این مهم متعلق به همه‌ی مردم ایران است. به همین دلیل هم در نظرسنجی‌هایی که در داخل یا خارج از کشور، درباره‌ی فناوری هسته‌ای انجام شده است، اکثر مردم بر داشتن آن تأکید کرده‌اند. حتی آن‌هایی که خارج از کشور هستند و بعضاً ممکن است نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران انتقاداتی هم داشته باشند، این مسئله را به‌عنوان یک حق ملی، قبول دارند و معتقدند که باید از آن صیانت شود.
بنابراین کسانی که مذاکره می‌کنند و در متن جریان مذاکرات هسته‌ای هستند، جز اینکه خطوط قرمز را رعایت کنند، چاره‌ی دیگری ندارند. اگر روزی خدای‌نکرده از این خطوط گذر کنند، همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ما در مسائل اساسی، محرمانه و غیرمحرمانه با مردم نداریم و واقعیات را به مردم خواهند گفت.
* رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان اشاره کردند که آمریکا از نظر ملت‌های منطقه هیچ آبرویی ندارد. لطفاً مصادیقی از این بی‌آبرویی را بیان کنید.
آن‌ها در سوریه به چه دلیل می‌گویند که باید حکومت سوریه برود و آن فردی که ما می‌گوییم بیاید؟ فرض کنید بعضی از مردم سوریه، مثل هر کشور دیگری، انتقاداتی نسبت به حکومت دارند، اما به هر حال انتخابات برگزار شده است، قانون اساسی را اصلاح ‌کرده‌اند و آقای بشار اسد دوباره انتخاب شده است. سوریه عضو قانونی سازمان ملل متحد است و موقعیت قانونی یک کشور مستقل را در صحنه‌ی بین‌المللی دارد. به چه دلیل آن‌ها به خودشان اجازه می‌دهند ریاست‌جمهوری بشار اسد را زیر سؤال ببرند و بگویند شخصی دیگر باید رئیس‌جمهور باشد؟ اصلاً به آن‌ها چه ربطی دارد؟ مردم سوریه اول باورشان چیز دیگری بود. برخی به‌اشتباه تصور می‌کردند آن‌ها برای اصلاح آمده‌اند. بعد که جنایت‌های آن‌ها و حمایت‌های آمریکایی‌ها و عواملشان در منطقه را دیدند، به حکومتشان نسبت به قبل انتخابات، حتی وفادارتر شدند.
نمونه‌ی دیگر در عراق است که آن‌ها تحت عنوان ائتلاف ضدداعش، نیروهای عراقی را بمباران و از داعش حمایت می‌کردند. در یمن از سعودی‌ها حمایت می‌کنند تا آن‌ها مردم بی‌گناه را بمباران کنند. همین وزیر خارجه‌ی آمریکا در عربستان گفت ما از حملات سعودی حمایت می‌کنیم و در عین حال، نگران مسائل انسانی هستیم. آدم باید چقدر وقیح، ضعیف‌النفس و بی‌شخصیت باشد که از یک طرف از بمباران بی‌دریغ سعودی‌ها حمایت کند و از طرف دیگر بگوید ما نگران مسائل انسانی هستیم. این دروغ‌ها را کسی باور نمی‌کند. شما اگر به پرونده‌ی آمریکا در هر جایی نگاه کنید، مملو و سرشار از چیزهایی است که هیچ انسان آزاده‌ای آن‌ها را قبول نمی‌کند؛ رفتارهایی که مردم از آن‌ها نفرت دارند.
* اخیراً هم کنگره‌ی آمریکا طرح تجزیه‌ی عراق را در دست بررسی دارد.
بله، در کنگره‌ی آمریکا حرفی زده شده است و تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و از پیش اعلام کرده‌اند، تجزیه‌ی عراق است. این مسئله، ماهیت آمریکایی‌ها و دیدگاهشان نسبت به کشورهای اسلامی و به‌خصوص کشورهای منطقه را نشان می‌دهد. موقعی که نتوانستند به حکومت منتخب مردم که حکومت آقای دکتر عبادی باشد، حرف‌های خودشان را تحمیل کنند، یک‌مرتبه این موضوع را مطرح کردند که می‌خواهند عراق را تجزیه کنند. همین خواب را برای سوریه و یمن هم دیده‌اند.
اما آمریکایی‌ها باید بدانند که این یک «خواب شیطانی» است و هرگز تعبیر نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان همسایه و متحد استراتژیک عراق، اجازه نخواهد داد این خواب‌های شیطانی آمریکا تعبیر شوند. همان‌طور که طوایف و گروه‌های مختلف سیاسی در عراق قویاً با این طرح شیطانی مخالفت کرده‌اند، جمهوری اسلامی ایران هم از حق قانونی عراق برای داشتن حکومت مستقل، حمایت می‌کند. همان‌طور که جمهوری اسلامی ایران به خواست دولت عراق در مبارزه با داعش کمک کرد، به سهم خودش اجازه نخواهد داد این کشور تجزیه شود.
جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند تحمل کند که کشور مهمی مثل عراق در همسایگی کشور ما که ۱۲۰۰ کیلومتر با ما مرز مشترک دارد و متحد استراتژیک ما محسوب می‌شود، با توطئه‌ی آمریکایی‌ها تجزیه شود که بعداً هر یک از بخش‌های تجزیه‌شده، پایگاه بخشی از مزدوران آمریکایی یا صهیونیست‌ها شوند.
این جمله‌ای که عرض می‌کنم جمله‌ی صریحی است: نه در سوریه، نه در یمن و نه در عراق، جمهوری اسلامی ایران به سهم خودش، به‌عنوان یک کشور اسلامی و دوست و متحد این کشورها اجازه نخواهد داد این خواب شیطانی آمریکایی‌ها تعبیر شود و ان‌شاءالله عراق، سوریه، یمن و بقیه‌ی کشورهای اسلامی با همدیگر متحد خواهند ماند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۰
میر حسن سادات

محور اصلی بیانات امام خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (رحمةالله‌علیه) درباره‌ی خطر «تحریف» شخصیت امام راحل و لزوم بازخوانی مبانی و «اصول» ایشان بوده است. در جدول زیر، هفت اصل از اصول امام خمینی، که رهبر معظم انقلاب در این سخنرانی بر آنها تأکید کردند، مرور شده است.

رهبر معظم انقلاب در در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)، هفت اصل از مهم‌ترین اصول اندیشه بنیانگذار جمهور اسلامی ایران را گوشزد و بر پاسداری از این اصول تأکید نمودند که خلاصه فرمایشات ایشان در اینفوگرافی و جدول ذیل قابل مشاهده است:

برای مشاهده عکس فوق در سایز بزرگ، اینجا یا بر روی آن کلیک نمایید

دریافت لینک مستقیم فیلم با حجم 364 مگابایت

مسئله‌ی تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب می‌شود، آن راهی که می‌تواند مانع از این تحریف شود،
بازخوانی اصول امام است. امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی، مورد توجه قرار داد،
 بعضی این‌جور می‌خواهند امام را بشناسند و بشناسانند و این غلط است. ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
مهم‌ترین اصول امام خمینی(رحمه‌الله)
۱ اثبات اسلام ناب محمدی
و نفی اسلام آمریکایی
اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه‌های علمیه استنباط می‌شود و به‌دست می‌آید.
اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.
۲ اعتماد به وعده‌ی الهی و بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی اعتماد به قدرت پروردگار موجب می‌شد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد، چون اتکاء به خدا داشت. نه اینکه نمی‌دانست قدرت‌ها بدشان می‌آید و عصبانی می‌شوند، می‌دانست؛ اما به قدرت الهی و نصرت الهی باور داشت.
۳ اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و  مخالفت با تمرکزهای دولتی در آن روزها، سعی می‌شد به خاطر یک برداشت نادرست، همه‌ی کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول شود، امام بارها و بارها هشدار می‌داد، در مسائل اقتصادی، نظامی، سازندگی کشور، تبلیغات و بالاتر از همه انتخابات کشور به مردم اعتماد داشت.
۴ حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخ‌نشینی همه باید تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند، تا آن جایی که در توان کشور است به محرومان کمک کنند، امام مکرر می‌گفت این کوخ‌نشینان‌ و فقرا و محرومان‌اند که این صحنه‌ها را پر کردند، با وجود محرومیت‌ها اعتراض هم نمی‌کنند، در میدانهای خطر هم حاضر می‌شوند.
۵ مخالفت صریح با جبهه‌ی قلدران بین المللی و مستکبران امام با مستکبرین سر آشتی نداشت، واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت، عنوان «شیطان بزرگ» را هم به کار می‌برد.
۶ اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادی‌های فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.
۷ تکیه بر وحدت ملی توجه به توطئه‌های تفرقه‌افکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه و سنی، چه تفرقه بر اساس قومیت‌ها [از خطوط اصلی امام بود]، تفرقه‌افکنی یکی از سیاست‌های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم‌نظیر داشت.
اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.

دریافت لینک مستقیم فایل PDF جدول فوق

دریافت لینک مستقیم فایل JPG جدول فوق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۶
میر حسن سادات

کارشناس راهبردی منطقه سخنان امام خامنه‌ای درباره تجاوز عربستان به یمن را منطبق با قواعد نظامی و استراتژیک جنگی دانست و گفت: "اقدام احمقانه عربستان در حقیقت خودکشی است".

"امین حطیط" کارشناس مسائل نظامی و استراتژیک لبنان در گفت‌وگو با خبرنگار گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به بررسی ابعاد تجاوز عربستان به خاک یمن و کشتار مردم این کشور پرداخته و در خصوص بیانات مقام معظم رهبری در زمینه حمله به یمن گفت: به‌نظر ما توصیف امام خامنه‌ای از واقعیت‌ها و این توصیف که عربستان شکست خواهد خورد در هماهنگی کامل با قواعد نظامی و منطق استراتژیک جنگ است، عربستان قصد دارد با این حمله یمن را به ساحت استراتژیک خود بازگردانده و بار دیگر هیمنه سیاسی خود را به دست آورد و برای محقق شدن این مسئله باید بتواند به‌صورت زمینی وارد یمن شده و مخالفان خود در این کشور را از بین ببرند.
وی با اشاره به موضع گیری امام خامنه‌ای در قبال تحولات یمن و هشدار ایشان به عربستان درباره پیامدهای این تجاوز گفت: گمان می‌کنم که امام خامنه‌ای تمامی این موارد را به‌صورت گسترده‌ای بررسی کرده‌اند و به یک خلاصه منطقی رسیده‌اند که مورد تأیید کلیه کارشناسان امور استراتژیک و تحلیلگران است، بر این اساس می‌گوییم که شکست در انتظار عربستان است. من از اولین هفته جنگ این مسئله را پیش‌بینی می‌کردم و در همان موقع مقاله‌ای تحت عنوان "کشور ویران کننده عرب می‌کُشد و خودکشی می‌کند" نوشتم،‌ زیرا اقدام احمقانه عربستان در حقیقت خودکشی عربستان است و نه پیروزی آن.
امین حطیط در خصوص واکنش دولت‌ها در کشورهای حاشیه خلیج نسبت به سخنان امام خامنه‌ای در قبال تجاوز عربستان به یمن گفت: با تأسف بسیار زیاد باید بگویم که کشورهای عربی تنها از منظر غرایز خود و تحت هیمنه عربستان بر آنان با سخنان رهبری برخورد کردند و عقل و منطق آنان در برخورد با این سخنان به‌صورت کامل از بین رفته است.
وی افزود: ما به‌عنوان افرادی که این مسئله را پیگیری می‌کردیم انتظار داشتیم که مرد عاقلی از کشورهای حاشیه خلیج (فارس) پیدا شده و این سخنان را فهمیده و آن را به‌صورت نصیحت یک برادر به برادرش بداند تا بیش از این در باتلاق‌های بزرگ‌تری گرفتار نشوند.
سخنان امام خامنه‌ای راه نجات کشورهای خلیج فارس از باتلاق یمن است
به‌گفته حطیط، اما کینه و بلندپروازی آنان مانع شد تا این سخنان را به‌مثابه راه نجاتی برای کشورهای حاشیه خلیج (فارس) از باتلاق یمن بدانند، سقف غرایز عربستان و امارات بسیار بالا رفته است، کویت و قطر نیز با عربستان همراه بوده اما صدایشان کمتر است، بحرین نیز همان‌طور که همگان می‌دانند به مستعمره عربستان تبدیل شده است.
حمله زمینی عربستان به یمن غیرممکن است
این کارشناس مسائل منطقه افزود: همچنین سعودی‌ها باید پس از ورود به یمن همانند آنچه در کشور خود و یا بحرین انجام می‌دهند صدای معترضان را با قدرت خاموش کنند، اما ورود زمینی به یمن برای عربستان غیرممکن است، زیرا این کشور فاقد ارتشی است که بتواند وارد یمن شده و کنترل آن را به‌دست بگیرد.
به‌گفته وی، کشورهایی که عربستان برای ارسال نیروی نظامی که ورود زمینی این کشور به یمن را ممکن سازد، بر آنان تکیه کرده بود از مواضع خود عقب‌نشینی کرده از این جنگ دست کشیدند.
پاکستان سیلی محکمی به عربستان زد
این کارشناس راهبردی مسائل منطقه در این زمینه به موضع پاکستان و دست رد اسلام‌آباد به ریاض در زمینه مشارکت در جنگ یمن اشاره کرد و گفت: پاکستان سنگین‌ترین ضربه و سیلی بسیار محکمی به عربستان وارد کرد، تمامی طرف‌هایی که در این ائتلاف با عربستان همکاری می‌کنند ازنظر نظامی توانایی حمله زمینی به یمن را ندارند و در این میان تنها مصر و پاکستان باقی می‌ماند که پاکستان از میدان خارج شده و مصر نیز متردد است.
تصمیم السیسی برای مشارکت در جنگ یمن خودکشی سیاسی است
حطیط همچنین با اعلام مخالفت‌ها در مصر برای مشارکت در جنگ یمن کنار عربستان در یمن افزود: فشار مردمی بالایی برای جلوگیری از ارسال نیروی زمینی به یمن روی سیسی قرار دارد و گمان نمی‌کنم که سیسی وارد این تنگنا شود به‌خصوص که تاریخ نظامی مصر در دهه 60 خاطره فاجعه‌باری از حمله به یمن دارد.
وی در خصوص احتمال ارسال نیروهای نظامی مصر اظهار داشت: گمان نمی‌کنم سیسی این تصمیم را که به‌معنی خودکشی برای حکومت خود و کل مصر است بگیرد. مصر مشکلات فراوانی دارد که باعث می‌شود نتواند حتی یک سرباز را از کشورش خارج کند. این کشور با تروریسم در سینا و جبهه غربی روبه‌رو است و مشکلات داخلی فراوانی دارد. اوضاع مصر بسیار ناپایدار است و اگر سیسی اقدام به ارسال سرباز به عربستان کند سؤال بزرگی مطرح می‌شود که در داخل مصر چه‌کسی از او محافظت خواهد کرد.
این کارشناس راهبردی مسائل منطقه گفت: در صورت ورود به یمن، مصر به‌تدریج نیروهای خود را از دست داده و نمی‌تواند هیچ پیروزی به‌دست آورد، به این ترتیب مصر در صورت ارسال نیرو به یمن خودکشی خواهد کرد.
عربستان قادر به برآورده‌کردن خواسته‌های مصر نیست
حطیط افزود: شرط‌هایی که مصر برای ورود به جنگ علیه یمن مطرح کرده است در حقیقت شروط غیر قابل تحققی برای عدم ورود به این جنگ است، چه از نظر مالی که مبالغ هنگفتی را درخواست کرده و چه از نظر سیاسی که درخواست جایگاه بسیار مهمی در تصمیم‌گیری‌های این نبرد کرده است. به‌نظر من حتی اگر برخی افراد در داخل عربستان خواستار محقق کردن خواسته‌های مصر برای ورود به این جنگ شوند عربستان نخواهد توانست این شرط‌ها را محقق کند.
امین حطیط در پایان و در خصوص راه‌کارهای پیشِ‌روی عربستان برای خروج از این بحران گفت: تنها راه حل عربستان این است که استقلال یمن را پذیرفته و از سنگ‌اندازی در مسیر راه حل سیاسی در داخل یمن دست بردارد، این کشور همچنین باید روابط حسن همجواری خود با یمن را رعایت کند.
فرت یمنی‌ها از عربستان بالاست
این تحلیلگر برجسته عرب اعلام کرد: اگر عربستان به عملیات نظامی خود ادامه دهد روز به روز بر شدت شکست خود خواهد افزود، تا این لحظه و با کشتن حدود 1200 یمنی و زخمی کردن بیش از 4هزار نفر، سطح نفرت و کینه یمنی‌ها از عربستان بسیار بالا رفته است و این مسئله به‌نفع عربستان نیست.
وی در پایان تنها راه خروج عربستان از این بحران را متوقف کردن حملات به یمن و تلاش برای ایجاد راه‌حل سیاسی در داخل یمن دانست و تصریح کرد که در غیر این صورت عربستان هرروز بیش‌ازپیش در باتلاق یمن فرورفته و شکست او سنگین‌تر خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۱
میر حسن سادات